دیوار کاربران
shab
۱۴۰۱/۱۲/۲۱
گرفته است جهان را غبار بی دردی |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۲/۱۸
خيلى چيزها به اختيار آدم نيست، |
|
Amir_ehsan
۱۴۰۱/۱۲/۱۸
+5 |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۲/۱۲
samin_63 :
از خواب خسته ام؛
به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم چیزی شبیه بیهوشی، برای زمان طولانی شاید هم از بیداری خسته ام از این که بخوابم و تهش بیداری باشد کاش می شد سه سال یا شش سال یا نه سال خوابید و بعد بیدار شد نشد هم.. نشد... عباس معروفی کاش میشد خوابید تا دنیا دیگه روی تو، واسه آوار کردن رنجها حساب باز نکنه می خواستم با صدا و حرف و نگاه خواب را از تنت دربیاورم نمی دانستم چی تنت کنم که سردت نشود دنبال یک پرتقال می گشتم نمی دانستم که تو باغ پرتقالی نمی دانستم از شاخه های تو نارنج های آفتابی نورس چشم هام را خیره می کند پیش از آمدنت نمی دانستم و حالا دست هام بوی نارنج گرفته است... عباس_معروفی گاهی خواب از کوه صعبالعبورتر است، هرچه به صخرهها چنگ میاندازی و پیش میخزی بیشتر بیداری، جا میمانی انگار جایی جا میمانی که دلت میخواهد همهی راه رفته را برگردی و خیرهی قله شوی؛ شاید خوابت بُرد... عباس_معروفی http://up.hamkhone.ir/uploads/2023-03/9ae3516bbd7adce7e2cec6a7efbad01e.mp3 |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۲/۱۲
samin_63 :
دیدی آن را که تو خواندی
به جهان یارترین؟ سینه را ساختی از عشقش سرشارترین آنکه می گفت؛ منم بهر تو غمخوارترین! چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین... فریدون مشیری آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت همنوای دل من بود به هنگام قفس ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت http://up.hamkhone.ir/uploads/2023-03/e1e01b495f584f9bda08388e4eefa5fb.mp3 شاد باشي رفيق - شب خوش |
|
samin_63
۱۴۰۱/۱۲/۱۰
از خواب خسته ام؛ |
|
samin_63
۱۴۰۱/۱۲/۰۸
دیدی آن را که تو خواندی |
|
shab
۱۴۰۱/۱۲/۰۸
ما را نگاه کن که به آزادی وسفره ای خالی قانعیم، |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۲/۰۴
دلتنگت هستم |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۱/۲۷
از اتاقم صدای جیرجیرک میشنوم، انگار تکهای از شب برای همیشه در اتاق من جا مانده. |