دیوار کاربران
shab
۱۴۰۳/۰۶/۱۵
با جنگل بیچاره چه گویم که سراپا |
|
shab
۱۴۰۳/۰۵/۲۹
بیزارم از مسیح برای موعظههایش، اخلاقیاتش، عقایدش و ایمانش. به او عشق میورزم بهخاطر لحظاتِ تردید و پشیمانیاش، تنها لحظاتِ واقعاً تراژیک زندگی او، گرچه نه جذابترین و نه دردناکترین لحظاتاند. چراکه اگر قرار بود رنج کشیدن ملاک قضاوت باشد، چه بسیار پیش از او سزاوار بودند که خود را فرزندان خدا بنامند... |
|
samin_63
۱۴۰۳/۰۴/۲۹
این منـم، خسته از زمانهای |
|
samin_63
۱۴۰۳/۰۴/۲۵
بخشی از صحبتهای اروین یالوم |
|
mahan68
۱۴۰۳/۰۴/۱۲
دلتنگی |
|
samin_63
۱۴۰۳/۰۴/۱۱
تا قوّت صبر بود، کردیم |
|
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۴/۰۸
samin_63 :
به طاقتی که ندارم، کدام بار کِشَم...؟
آدم باید یه بابا طاهر تو زندگیش داشته باشه که بهش بگه : گل سرخم چرا پژمرده حالی؟ بيا قسمت كنيم دردی كه داری بيا قسمت كنيم، بيشش به من ده كه تو کوچک دلی، طاقت نداری شاد باشی گرامی |
|
samin_63
۱۴۰۳/۰۴/۰۵
به طاقتی که ندارم، کدام بار کِشَم...؟ |
|
samin_63
۱۴۰۳/۰۳/۱۰
سرنوشت آدمی را جغرافیا رقم می زند... |
|
samin_63
۱۴۰۳/۰۳/۱۰
حقیقت امر این که، عشق یعنی به راه انداختن نسل بعد.... |