اشعارناب

از قديم گفتن بالاتر از سياهي رنگي نيست

وقتي عشقمو گرفتش ,اين دنياي حريص

خيلي سخته پدرت بگه به من نگو بابا

مادرت دعا کنه از رو زمين ورت داره خدا

هر روز قرصاي مسکن و اوردوزو تزريق

هر روز بدن دردو سردردو سرفه هاي عميق

اصلا دلسوز من نباش 

خانم من نباش

عاشق من نباش

بودن داغون تراش

خيلي سعي کردم از اين حالو هوا درام 

مامان,بابا دعا کنيد برام 

ديگه امپول هوا ميره تو رگ اين تنا

آره بدی خوبی ديدين 

حلال کنين منو 

چقد نبوديو به خاطراتمون نفس دادم 

اصلا ندیدیو خماري چشاتو پس دادم

ساقي اين سري يه چييزي بپيچ که

عشقمو نشناسم

خونمو نشناسم 

ساقي اين سري قلابيشو بده  ميخام تا صبح فاز بگيرم  گريه کنم بازم 

ساقي منو اينجوري نبينا  من يلي بودم شاخ يه ملتو ميشکوندم

کمرمو نبين خم شده ميدونم من خاننده بودم يه زماني ميخوندم 

تا حالا اهنگ ..... شنيدي 

 شايد دوست نداشته باشي آخه ميگن صداش خستس 

اين ادم امشب لنگ پول مواده هو هر جايي که ميره درا به روش بستس 

بعضي وقتا از خودم خجالت ميکشم از مامان بابا طرفدار دو اتيشم

الان معتادم که ناي خوندن ندارم 

ولي ابلفضلي منم يه روزدوباره  پا ميشم 

خاطرات حلالت

جوونيم حلالت 

گريه هام حلالت

ولي نباشه ملالت 

آخرين مصرفم فروش حلقته 

بيخيال آعتياد من شو شايد مصلحته 

يه روز گنده اين محل جلوم تن خمو راست ميکرد

 امروز زانو زدم جلو اونکه کفشمو واکس ميزد