توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
اشعارناب zohmirda
- دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست از آتش سودای تو و خار جفایت آن کیست که با داغ نو و ، ریش کهن نیست بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست zohmirda…
اشعارناب zohmirda
- اندر دل بی وفا غــم و ماتم باد آن را که وفا نیست ز عالم کم باد دیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد جز غـم که هزار آفرین بر غم باد zohmirda
اشعار ترکی استانبولی باترجمه خودم
- Çok geceler bekledim خیلی از شبها منتظر موندم Belki gelirsin diye به امید اینکه بلکه برگردی Gözyaşımı silmedim اشک چشمانم رو پاک نکردم Acır silersin diye تا ناراحتی بشی و پاکشون کنی Kalbimi hep boş tuttum قلبم رو همیشه خالی نگه داشتم Gelir girersin diye بلکه بیای و واردش بشی Kimseleri sevmedim هیچ کسی رو دوست نداشتم Bana dönersin diye به امید اینکه به سوی من برگردی Geç…
اشعارناب
- تا از تو جدا شده است آغوش مرا از گریه کسی ندیده خاموش مرا در جان و دل و دیده فراموش نهای از بهر خدا مکن فراموش مرا zohmirda
اشعارناب
- از قديم گفتن بالاتر از سياهي رنگي نيست وقتي عشقمو گرفتش ,اين دنياي حريص خيلي سخته پدرت بگه به من نگو بابا مادرت دعا کنه از رو زمين ورت داره خدا هر روز قرصاي مسکن و اوردوزو تزريق هر روز بدن دردو سردردو سرفه هاي عميق اصلا دلسوز من نباش خانم من نباش عاشق من نباش بودن داغون تراش خيلي سعي کردم از اين حالو هوا درام مامان,بابا دعا کنيد برام ديگه امپول هوا ميره تو رگ اين تنا آره بدی خوبی…
اشعارناب
- ای عاشقــان ای عاشقـان پیمانه را گم كرده ام دركنج ویران مــــانده ام ، خمخــــانه را گم كرده ام هم در پی بالائیــــان ، هم من اسیــر خاكیانهم در پی همخــــانه ام ،هم خــانه را گم كرده ام آهـــــم چو برافلاك شد اشكــــم روان بر خاك شدآخـــــر از اینجا نیستم ، كاشـــــانه را گم كرده ام zohmirda…
اشعارناب
- ای آنکه شب از سپیده نشناخته ای وز کثرت جهل خود به حق تاخته ای گر منکر آفریدگاری بر گوی: از پیکر خود چه چیز را ساخته ای؟ ZOHMIRDA
ثروت
- من راز ثروتمند شدن در والاستریت را به شما میگویم. وقتی همه در ترس هستند شما طماع باشید و زمانی که همه طماع هستند شما بترسید – وارن بافت (Warren Buffett)
اشعارناب
- سالهاست که از حضور او جاماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم اومنتظر است تا که ما برگردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم zohmirda