متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


دست و پایش را مردانی که ماسک بر صورت داشتند محکم گرفته بودند.

زن همینطور جیغ می کشید اما دیگر نایی برایش نمانده بود و فقط گریه می کرد...

درد سر تا پایش را می سوزاند و هیچکدام از التماس هایش سودی نداشت..

دیگر حتی پاهایش هم توانی برای مقابله نداشتند..

ولی مردان بی توجه کار خودشان را می کردند.. . .  راحتتر از قبل!


- : " بچه سرش چرخیده  بگید اتاق عمل حاضر باشه!"

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Rahim13
ارسال پاسخ

aaaa2014 :
داستان خیلی خلاقانه ای بود...سپاس

بینهایت ممنون

кнαησσм gσℓ
ارسال پاسخ
aaaa2014
ارسال پاسخ

داستان خیلی خلاقانه ای بود...سپاس