دیوار کاربران


00arminkarimi
00arminkarimi
۱۴۰۳/۰۳/۲۴

____*##########*
__*##############
__################
_##################_________*####*
__##################_____*##########
__##################___*#############
___#################*_###############*
____#################################*
______###############################
_______#############################
________=##########################
__________########################
___________*#####################
____________*##################
_____________*###############
_______________#############
________________##########
________________=#######*
_________________######
__________________####
__________________###
___________________#

سلاملکمممممممم

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۲۲


از شراب عشق نوشم، جان به نوشم آشناست
تن بر این شرم وجودت ؛ شرح بی تابی کنم...
در میان دست خود ماهی بختم را ببین
این سکوتم ؛ تا به مرگ رازش چه ، شیدایی کنم

در شب درد و جدا ؛ سیمرغ بام ما کجاست؟...!
پر میان تن بسوزد ، وصل او جاری کنم

ساقیا گفتی سخن , وقت وداع جان رسید..
جان و تن را کی توانم ؛ من بدان راضی کنم...

بخشی از دلنوشته
Z
https://drive.google.com/file/d/1dqwgSOw5QXVqCdzZV1NTzNsv3hqa3yb2/view

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۲۲

korosh_ts :
ممنونم بابت هدیه، متن، تصویر، کلیپ و موسیقی زیبا@};-

ایام شما هم پر از خبرهای خوش :)




خوش آمدین دختر گلم
دلت شاد باشد و پاینده

در نگنجد عشق در گفت و شنی
عشق دریایی ست قعرش ناپدید

قطره‌های بحر را نتوان شمرد
هفت دریا پیش آن بحرست خرد




ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
این‌قدر با بخت خواب‌آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند
در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بی‌حبیب خود نمی‌کردی سفر
این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا

https://drive.google.com/file/d/10yqytC_lyxHftsORxPUDpTDu1mjlHT6X/view

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۲۲

korosh_ts :
كسی كه از مرگ می ترسد از زندگی هم می ترسد.
+5

خوش آمدین

از مرگ ...

هرگز از مرگ نهراسيده ام
اگر چه دستانش از ابتذال، شکننده تر بود.
هراس من – باری – همه از مردن در سرزمينی است
که مزد گورکن
از آزادی آدمی
افزون تر باشد
جستن
يافتن
و آنگاه
به اختيار برگزيدن
و از خويشتن خويش
با روئی پی افکندن ...
اگر مرگ را از اين همه ارزشی بيش تر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسيده باشم.

https://drive.google.com/file/d/1FliInHERXa7hgc2L2Uq7nI2Q_LzKwaGT/view




گر بدین‌سان زیست باید پست
من چه بی‌شرمم اگر فانوسِ عمرم را به رسوایی نیاویزم
بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه‌ی بن‌بست.
گر بدین‌سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمانِ خود، چون کوه
یادگاری جاودانه، بر ترازِ بی‌بقایِ خاک

https://drive.google.com/file/d/1OtSfyzHWqxqQH79fjrchFG6jtemKkf_4/view
آی عشق
آی عشق!
رنگ آشنایت پیدا نیست..

мя_κıпɢ
мя_κıпɢ
۱۴۰۳/۰۳/۱۶

كسی كه از مرگ می ترسد از زندگی هم می ترسد.
+5

raha1374
raha1374
۱۴۰۳/۰۳/۱۵

ممنونم بابت هدیه، متن، تصویر، کلیپ و موسیقی زیبا

ایام شما هم پر از خبرهای خوش

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۱۵



شهر من
دور از تو
دل تنگی ام را
« رگ می زنم....»
.
.
.
مرا به خانه ام ببر

بخشی از دلنوشته


https://drive.google.com/file/d/1Qcs5VdXshwXukJ3ji2ZWKfb-tCClO1C-/view

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۱۵

korosh_ts :
تیکه کتاب مادر از ماکسیم گورکی

مردم زندگی نمیکنن بلکه در فلاکت و بدبختی میپوسن،
و مقامات حاکمه کاملا کشیک میدن.
مثل کلاغ در کمینن تا ببینن مردم لقمه‌ای نونِ زیادی دارن یا نه..
به محض اینکه یک لقمه‌ی زیادی دیدن، اونو از صاحبش میگیرن و به او کشیده‌ای هم میزنن.....

{67}
+5

مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان بردند و پانزده سال در آنجا هر روز یک قرص نان کامل مجانی خوردم!!

ژان وال ژان
بینوایان

شاد باشید بانو گرامی
خوش آمدین



بامت بلند باد
که دلتنگی ات مرا
ازهرچه هست
''غیرتو"
بیزار کرده است...
https://drive.google.com/file/d/1skAnFr-2B-0sk0Wu-2bbL2EN7Nrq8jby/view
این روزها با کسی بحث نکنید
‏هرکسی هر انچه باید میدید، دید
‏انچه باید میفهمید، فهمید
‏هرکی هم نفهمید سودش در نفهمیش بود

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۱۵

korosh_ts :
و تو چه میدانی
شاید فردا صبح در سرنوشتمان بنویسند
هر آنچه آرزو کرد
امیدوارم به همه ارزوهاتون برسید

كار جهان جز بر مدارِ آرزو نیست
با این‌همه دل‌های ناكامِ رسیدن

كِی می‌شود روشن به رویت چشم من، كِی؟
وقتِ گلِ نِی بود هنگامِ رسیدن؟!

دل در خیال رفتن و من فكر ماندن
او پخته‌ی راه است و من خامِ رسیدن

بر خامی‌ام نامِ تمامی می‌گذارم
بر رخوتِ درماندگی، نامِ رسیدن

هرچه دویدم، جاده از من پیش‌تر بود
پیچیده در راه است ابهامِ رسیدن

شاد باشید و پر از رسیدن ها... بانو گرامی




از اين" شادم"كه در زندان يادت،"محبوسم"
https://drive.google.com/file/d/1WdSWa9IFPCBy0L9y8bG167bf_fzJabHE/view
زندانی تو بودم و مَهتاب من چرا
باز امشب از دریچهٔ زندان نیامدی......
شهریار

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۱۵

خیره ام
به گزارِش هايِ دو سطح شهر
تا شايد زِنده شود
نعشِ يك خاطرهِ خياباني
در اين جعبه ي جادو …

https://drive.google.com/file/d/1kzA9E-QlM_bt0t6NwVZz7mgu6ce-oL_r/view

شازده کوچولو به سیاره دوم رفت .
آنجا فقط یک پادشاه تنها زندگی می کرد . بعد از ملاقاتی کوتاه،
شازده کوچولو خواست که سیاره را ترک کند.
اما فرمانروا که دلش می خواست او را نگه دارد گفت :« نرو .
تورا وزیر دادگستری می کنیم .»
شازده کوچولو گفت :« اینجا کسی نیست که من اورامحاکمه
کنم.» فرمانروا گفت :« خب خودت را محاکمه کن ! این
سخترین کار دنیاست ! اینکه بتوانی در باره خودت قضاوت
درستی داشته باشی وعادلانه خودت را محاکمه کنی .....»

https://drive.google.com/file/d/1B5nusgmaP6gEq9Ta-izSq_lpdKp1wE13/view