دیوار کاربران


korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۳۱

و تمام جهان هم که بگویند
تو نیستی
من شهادت می‌دهم
که حضور داری...
پس آرام روبروی تو می نشینم
و به تو فکر میکنم
منی که عاشق تو هستم...
نزار_قبانی
https://drive.google.com/file/d/1OFHTRXiRWZB7L2DY4pTRIcJDkVOko2Vl/view

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۳۱

گوش کن!
از پشت پرچین خیالات،
صدای پاییز می آید...!
عاشقانه های اشک،
روزشمار آمدنش را انتظار می کشند...!
و گنجشکان بی قرار نور،
آواز سکوت دل را می سرایند به برگ...!
پاییز که بیاید،
من با یک سبد نور تو را می یابم،
در کوچه های برگ ریزان دل...!
و بر آغوشت می نشانم،
طلایی ترین شعرهای باران را
در خزانی به نام عاشقانه های احساس...!
https://drive.google.com/file/d/10uORhu_KBsVGVfYieDTln_y1svFT1sGh/view

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۳۱

مونسی نیست مَرا
بعد سَفر کردن تو
هَمدم دردم و این درد کشیدن دارد
شهریار
https://drive.google.com/file/d/17gw3F_4tD5TghnW3iRkdDL701tM2U3ng/view

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۳۱

و تمام روزنامه های جهان
عکس تو را چاپ کرده بودند!
به تماشای هر نمایشی رفتم
تو را در صندلی کنار خود دیدم!
هر عطری که خریدم،
تو مالک آن شدی!
پس کی؟
بگو کی از حضور تو رها میشوم!
مسافر همیشه همسفر من!
نزار_قبانی
https://drive.google.com/file/d/1J1Rm7yHUqSrZsPUt_JlLCnyHZpelwCr4/view
برای کسی
دل به دریا بزنید ؛
که همسفر بخواهد
نه قایق...
گوته

мя_κıпɢ
мя_κıпɢ
۱۴۰۳/۰۳/۳۰

+5

raha1374
raha1374
۱۴۰۳/۰۳/۲۸

بابت هدیه‌های پر و پیمون شما!

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۲۸

هرچه می‌کنم
چهار خط برای تو بنویسم
می‌بینم واژه‌ها
خاک بر سر شده‌اند

هرچه می‌کنم
چهار قدم بيايم
تا به دست‌هات برسم
زانوهام می‌خمد.

نه این‌که فکر کنی خسته‌ام،
نه این‌که تاب راه رفتن نداشته باشم
نه.
تا آخرش همین است
نگاهت
به لرزه‌ام می‌اندازد.

عباس_معروفی....رفیق


https://drive.google.com/file/d/1i9hgOBfMde2rrfv7sfL1UJSBPic9enmA/view
هرشب تنهایی
با غم‌هایم تبانی می‌کند،
تا در دالانِ تنگ و نمورِ گلو
بغض شوند؛
ناگفته‌هایم، تمامِ تنم را
نشانه گرفته‌اند،
بلای جانم شده‌اند،
و با هزاران گله
تا خود صبح
راهِ نفسم را می‌بندند.

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۲۸

حتی اگر نباشی می آفرینمت

چونانکه التهاب بیابان سراب را ....

https://drive.google.com/file/d/1-vaEs_j6BTW4XK20tWcqFuF77CseyLX0/view

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۲۸

چترها را باید بست 
زیر باران باید رفت 
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد 
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت 
دوست را، زیر باران باید دید 
عشق را، زیر باران باید جست
زیر باران باید بازی کرد 
زیر باران باید چیز نوشت،حرف زد
نیلوفر کاشت 




https://drive.google.com/file/d/1s_54lu0YKkuiKgx7o_hyj1ekD75lz1FM/view

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۳/۰۳/۲۸

فکر نکنید هر کس که از راه رسید
هرکس که با شما خندید
هرکس که چند صباحی گیر داد و پیگیر شد
می تواند رفیق شما باشد...
رفاقت جریانی ست توی خون آدم که یکباره میجوشد،
وقت هایی که بداند بودنش لازم است،
همین به موقع بودن، چگونه بودن؛
می‌شود اصالتِ یک رفاقت...
https://drive.google.com/file/d/18f6vJzq9Gkdy6pQG4BI-m9MxDdvZ5APE/view