متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • شعر

  • می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش  به خدا می برم از شهر شما  دل شوریده و دیوانه خویش می برم تا که در آن نقطه دور شستشویش دهم از رنگ نگاه شستشویش دهم از لکه عشق زین همه خواهش بیجا و تباه  می برم تا ز تو دورش سازم ز تو ای جلوه امید حال می برم زنده بگورش سازم تا از این پس نکند باد وصال  ناله می لرزد ،می رقصد اشک آه بگذار که بگریزم من از تو ای چشمه جوشان …