بلاگ كاربران


«می» و «نمی» همیشه در فعل‌ها نیم‌جدا نوشته می‌شود. 


مثال: «می‌توانم» درست و «میتوانم» نادرست است. 


نمی‌توانی


نمی‌شود


تمرین امشب: 

چند تا فعل با «می» و «نمی» زیر این بلاگ بنویسید.  

نظرات دیوار ها


Amir_sam
ارسال پاسخ

Armiin :
می‌آید
می‌شنوم
می‌دانم

به‌به

باریکلا

نمرهٔ ۲۰ کلاس رو دریافت کردی

Amir_sam
ارسال پاسخ

shahabodin1373 :
همچنین امیر جان
نمیدونم جالبناک بودنشو

سلامت باشی شهاب جان

Armiin
ارسال پاسخ

می‌آید
می‌شنوم
می‌دانم

shahabodin1373
ارسال پاسخ

Amir_sam :
سلامت باشی

پس که این طور!

جالبناک شد که

همچنین امیر جان
نمیدونم جالبناک بودنشو

Amir_sam
ارسال پاسخ

korosh_ts :
Z

سپاس زورو جان

korosh_ts
ارسال پاسخ
Amir_sam
ارسال پاسخ

hosein12345 :
یکی می گه برو
یک می گه نرو
ما موندیم بریم یا نریم!
اگر نرم کلاه می ره سرم
{69}

یکی می‌گه بخر

یکی می‌گه نخر

موندم بین دو تا خر

خخخ

به‌به

نمرهٔ ۲۰ کلاس به شما تعلق گرفت

Amir_sam
ارسال پاسخ

shahabodin1373 :
فکرکردم قطعا متوجه شده باشی که
من یه کوچولو و شاید بیشترش اول
رئالیست و بعد ایده آلیستم، حداقل برای مقاطع مورد نیاز نوشتار:D
برای همینم شاید صبر و حوصله ام فوق‌العاده زیاده مگر به وقت بحران برای آرمان ها
زدن ریشه ی فقر نیاز به همت حداقل ۴۰ میلیون نفر داره به صورت همزمان
وقتی این جمله رو می‌شنویم چون ندیدیم یا حداقل میگیم برای درخواست ما چون نبوده پس میشه آرمان ولی واقعیت یعنی اگر بستر رو بسازی ، ۴۰ میلیون نفرتتها چیزیه که نیاز داریم
اونوقت دیگه آرمان زیر مجموعه واقعیت قرار میگیره .
البته کم ندیدیم حداقل توی سال های اخیر ، فقط عرصه شاید گاهی تنگ شده ، گاهیم دست و بالمونو باز گذاشته
و در آخر هر تلنگری وقتی لازمه که بستری فراهم شده باشه ، به قولی هر نکته جایی و هر حرفی مکانی دارد
آدم میتونه سال ها به دور از دیدن همگان آب بکوبه در هاون یا یه وقتی میتونه بکوبه در بستر درستش
کی میدونه شاید اگر نفت در نیاد، حداقل تونست یه لرزه بندازه :D

سلامت باشی

پس که این طور!

جالبناک شد که

hosein12345
ارسال پاسخ

یکی می گه برو
یک می گه نرو
ما موندیم بریم یا نریم!
اگر نرم کلاه می ره سرم

shahabodin1373
ارسال پاسخ

Amir_sam :
ایده‌آلیست یا رئالیست؟

خیلی مبحثش سنگین و طولانی هست.

در حوزهٔ فردی معتقدم که باید آرمان داشته باشیم

آرمانی که می‌دونیم نشدنی هست مثل ریشه‌کنیِ فقر!

می‌دونیم هر کاری فعلاً بکنیم، قادر نیستیم فقر رو به صفر برسونیم

ولی این آرمانِ زیبا مثل ستارهٔ قطبی، جهت حرکت آدم رو نشون می‌ده.

در خصوص سیاست‌گذاری در جامعه، به شدت معتقدم به رئالیستی

چون وقتی من یک ایده‌آلی دارم و اگه بخوام ایده‌الم رو به جامعه تحمیل کنم

خروجی‌اش ممکنِ هیتلر یا طالبان بشه که همشون فکر می‌کردند راهشون درستِ

لذا ایده‌آلیست بودن در حوزهٔ اجتماع، باعث کنترل مردم می‌شود و این صحیح نیست.

باید واقعیت‌های جامعه رو دید و به تناسبش برنامه‌ریزی کرد.

اما در خصوص خط‌دهی و جهت‌دهی

اسم این سقلمه است در اقتصادرفتاری

یعنی دولت‌ها خیلی خوبِ که به مردم در انتخاب مسیر درست سقلمه و تلنگر بزنند

چون مردم پرمشغله هستند و همشون فرصت مطالعه و اندیشیدن ندارن

تحمیل نه ها

بلکه یه تلنگر

فکرکردم قطعا متوجه شده باشی که
من یه کوچولو و شاید بیشترش اول
رئالیست و بعد ایده آلیستم، حداقل برای مقاطع مورد نیاز نوشتار
برای همینم شاید صبر و حوصله ام فوق‌العاده زیاده مگر به وقت بحران برای آرمان ها
زدن ریشه ی فقر نیاز به همت حداقل ۴۰ میلیون نفر داره به صورت همزمان
وقتی این جمله رو می‌شنویم چون ندیدیم یا حداقل میگیم برای درخواست ما چون نبوده پس میشه آرمان ولی واقعیت یعنی اگر بستر رو بسازی ، ۴۰ میلیون نفرتتها چیزیه که نیاز داریم
اونوقت دیگه آرمان زیر مجموعه واقعیت قرار میگیره .
البته کم ندیدیم حداقل توی سال های اخیر ، فقط عرصه شاید گاهی تنگ شده ، گاهیم دست و بالمونو باز گذاشته
و در آخر هر تلنگری وقتی لازمه که بستری فراهم شده باشه ، به قولی هر نکته جایی و هر حرفی مکانی دارد
آدم میتونه سال ها به دور از دیدن همگان آب بکوبه در هاون یا یه وقتی میتونه بکوبه در بستر درستش
کی میدونه شاید اگر نفت در نیاد، حداقل تونست یه لرزه بندازه

Amir_sam
ارسال پاسخ

raha1374 :
با اجازه تون با یه بیت شعر ختم کلاس رو اعلام می کنم

عقل درس حذر از عشق به دل ها می داد
زیر لب گفت دلم خسته نباشی استاد

مرسی واقعا مفید بود:)

سپاس از لطفتون

مانا و ارام و سالم باشید

شبتون شیک و پاستیلی

در پناه بهترین پناهگاه

raha1374
ارسال پاسخ

با اجازه تون با یه بیت شعر ختم کلاس رو اعلام می کنم

عقل درس حذر از عشق به دل ها می داد
زیر لب گفت دلم خسته نباشی استاد

مرسی واقعا مفید بود

Amir_sam
ارسال پاسخ

raha1374 :
اینجور که پیداست ایام عید باید مشغول درس و کتاب باشیم :درس


raha1374
ارسال پاسخ

Amir_sam :
مطالب سخت نیست

از دور یه کوه بزرگ دیده می‌شه

ولی کوه‌های بزرگ با صبوری و برداشتنِ گام‌های کوچک فتح شده‌اند

پس آهسته و پیوسته

اینجور که پیداست ایام عید باید مشغول درس و کتاب باشیم

Amir_sam
ارسال پاسخ

raha1374 :
کو؟؟ بچه گول می زنید؟
من انگیزه م رو از دست دادم
اذین به بَد گراره همش قَلَت بنویسم
هر چی نوشته بودم پارِ کردم{21}


Amir_sam
ارسال پاسخ

Fereshteh :
چشم {50}
:)

بی‌بلا

Amir_sam
ارسال پاسخ

سرزمین مقدس علم، مراتب و مراحلی دارد

در بدو ورود، سرگیجگی و حیران و حیرت به انسان دست می‌دهد

کمی که جلوتر رفت، بیشتر یاد گرفت، به مرحلهٔ غرور می‌رسد

تصور می‌کند که همه‌چیز دان شده و این مرحله خیلی خطرناکِ

و خیلیا توش می‌مونند و می‌میرند

اما اندکی از این مرحله عبور می‌کنند

وارد مرحلهٔ شک می‌شوند

تعداد زیادی نیز در این مرحله گیر می‌کنند

تعداد معدودی عبور می‌کنند

به مرحلهٔ «نمی‌دانم» می‌رسند و حرص می‌خورند

باز اندکی از این مرحله عبور می‌کنند و...

raha1374
ارسال پاسخ

Fereshteh :
کسره برای آخرِ جمله و فعل نیست.
(که) هم فعل نیست. یه کلمه ی جداست. ه بهش چسبیده‌ست.
{7}
بیا اجازه بدیم استاد تو بلاگ‌های بعدی به این موضوع بپردازه {17}

باشه
بیشتر توضیح نده که الفبا رو هم یادم می‌ره

raha1374
ارسال پاسخ

Amir_sam :
اینم هدیه

کو؟؟ بچه گول می زنید؟
من انگیزه م رو از دست دادم
اذین به بَد گراره همش قَلَت بنویسم
هر چی نوشته بودم پارِ کردم

Fereshteh
ارسال پاسخ

Amir_sam :
مطالب سخت نیست

از دور یه کوه بزرگ دیده می‌شه

ولی کوه‌های بزرگ با صبوری و برداشتنِ گام‌های کوچک فتح شده‌اند

پس آهسته و پیوسته

چشم

Amir_sam
ارسال پاسخ

مطالب سخت نیست

از دور یه کوه بزرگ دیده می‌شه

ولی کوه‌های بزرگ با صبوری و برداشتنِ گام‌های کوچک فتح شده‌اند

پس آهسته و پیوسته

Fereshteh
ارسال پاسخ

raha1374 :
چرا؟؟؟
بنویسم کِ؟؟
واای مغزم هنگ کرد هر چی بلد بودم پرید

کسره برای آخرِ جمله و فعل نیست.
(که) هم فعل نیست. یه کلمه ی جداست. ه بهش چسبیده‌ست.

بیا اجازه بدیم استاد تو بلاگ‌های بعدی به این موضوع بپردازه

Amir_sam
ارسال پاسخ

raha1374 :
الان باید یه هدیه با کارت نوشته ی ه مستقل به هر کدوم از ما بدید
که خونه رفتیم به مامانا بگیم چی یاد گرفتیم امروز :)

اینم هدیه

Amir_sam
ارسال پاسخ

raha1374 :
چه جالب
خب الان ما یاد گرفتیم که ه رو قطع کنیم
و انشالله توی جلسات بعدی نکاتش رو یاد می گیریم

ان‌شاءالله

Amir_sam
ارسال پاسخ

Fereshteh :
الان متوجه شدم.
ولی داشتم نگران خودم می‌شدما. :-s
خیلی موضوع جالبیه.
هنوز خیلی چیزها رو باید یاد بگیرم. {21}
منتظر بلاگ‌های بعدی هستم. :aow

بزرگواری و چشم

Amir_sam
ارسال پاسخ

shahabodin1373 :
واقع گرای یه قسمتش همینجاست
که شما واقع گرایی رو ایده آل در نظر بگیری یا با استناد به چیزی که میدونی و نسبت بهش بی توقعی
ولی تلنگر براساس علم برای ذهنی که نیازداره به راهنمایی به خاطر اقتضای سن ، فکر نمیکنی یه جوری
باعث میشه شخص توی درازمدت فکرکنه مورد جهت گیری خاص قرار گرفته ؟

ایده‌آلیست یا رئالیست؟

خیلی مبحثش سنگین و طولانی هست.

در حوزهٔ فردی معتقدم که باید آرمان داشته باشیم

آرمانی که می‌دونیم نشدنی هست مثل ریشه‌کنیِ فقر!

می‌دونیم هر کاری فعلاً بکنیم، قادر نیستیم فقر رو به صفر برسونیم

ولی این آرمانِ زیبا مثل ستارهٔ قطبی، جهت حرکت آدم رو نشون می‌ده.

در خصوص سیاست‌گذاری در جامعه، به شدت معتقدم به رئالیستی

چون وقتی من یک ایده‌آلی دارم و اگه بخوام ایده‌الم رو به جامعه تحمیل کنم

خروجی‌اش ممکنِ هیتلر یا طالبان بشه که همشون فکر می‌کردند راهشون درستِ

لذا ایده‌آلیست بودن در حوزهٔ اجتماع، باعث کنترل مردم می‌شود و این صحیح نیست.

باید واقعیت‌های جامعه رو دید و به تناسبش برنامه‌ریزی کرد.

اما در خصوص خط‌دهی و جهت‌دهی

اسم این سقلمه است در اقتصادرفتاری

یعنی دولت‌ها خیلی خوبِ که به مردم در انتخاب مسیر درست سقلمه و تلنگر بزنند

چون مردم پرمشغله هستند و همشون فرصت مطالعه و اندیشیدن ندارن

تحمیل نه ها

بلکه یه تلنگر

raha1374
ارسال پاسخ

Fereshteh :
کسره رو قطع کن دیگه {5}

چرا؟؟؟
بنویسم کِ؟؟
واای مغزم هنگ کرد هر چی بلد بودم پرید

raha1374
ارسال پاسخ

الان باید یه هدیه با کارت نوشته ی ه مستقل به هر کدوم از ما بدید
که خونه رفتیم به مامانا بگیم چی یاد گرفتیم امروز

Fereshteh
ارسال پاسخ

raha1374 :
چه جالب
خب الان ما یاد گرفتیم که ه رو قطع کنیم
و انشالله توی جلسات بعدی نکاتش رو یاد می گیریم

کسره رو قطع کن دیگه

raha1374
ارسال پاسخ

Amir_sam :
خواهش می‌کنم

آفرین به دقت

چون می‌خواستم گام به گام پیش بروم

و در بینِ استفادهٔ زیاد از «ه» به جای کسره، این ه رو اول باید قطع می‌کردم

تا بعدش نکاتش رو بگم

مثلاً به دانش‌آموزان تا کلاس سوم ابتدایی

یاد می‌دهند که عدد اول در منها باید بزرگ‌تر از عدد دوم باشه

۵ منهای ۴ درستِ

وقتی کاملاً براش جا افتاد

درس بعدی می‌گن که مشکلی نداره

۴ منهای ۵ می‌شود منفیِ ۱

چه جالب
خب الان ما یاد گرفتیم که ه رو قطع کنیم
و انشالله توی جلسات بعدی نکاتش رو یاد می گیریم

Fereshteh
ارسال پاسخ

Amir_sam :
خواهش می‌کنم

آفرین به دقت

چون می‌خواستم گام به گام پیش بروم

و در بینِ استفادهٔ زیاد از «ه» به جای کسره، این ه رو اول باید قطع می‌کردم

تا بعدش نکاتش رو بگم

مثلاً به دانش‌آموزان تا کلاس سوم ابتدایی

یاد می‌دهند که عدد اول در منها باید بزرگ‌تر از عدد دوم باشه

۵ منهای ۴ درستِ

وقتی کاملاً براش جا افتاد

درس بعدی می‌گن که مشکلی نداره

۴ منهای ۵ می‌شود منفیِ ۱

الان متوجه شدم.
ولی داشتم نگران خودم می‌شدما.
خیلی موضوع جالبیه.
هنوز خیلی چیزها رو باید یاد بگیرم.
منتظر بلاگ‌های بعدی هستم.

Amir_sam
ارسال پاسخ

Nnnn :
میشه
و نمیشه

{Trol35}

و اینگونه شد که استاد جامه بدرید و فریادزنان به کوه شتافت

raha1374
ارسال پاسخ

Fereshteh :
https://transnet.ir/blog/%D9%87%DA%A9%D8%B3%D8%B1%D9%87/

بله
به زبان ساده :d

اینی که فرستادی خیلی خوب بود
باید چند دور بخونیم و استفاده کنیم تا ثبت بشه

Amir_sam
ارسال پاسخ

Fereshteh :
ممنونم از توضیحات ^_^
خب منم منظورم دقیقا همین بود دیگه :d
آزاده = آزاد است.
درسته = درست است.

پس چرا نوشتین آزادِ، درستِ؟ :(

خواهش می‌کنم

آفرین به دقت

چون می‌خواستم گام به گام پیش بروم

و در بینِ استفادهٔ زیاد از «ه» به جای کسره، این ه رو اول باید قطع می‌کردم

تا بعدش نکاتش رو بگم

مثلاً به دانش‌آموزان تا کلاس سوم ابتدایی

یاد می‌دهند که عدد اول در منها باید بزرگ‌تر از عدد دوم باشه

۵ منهای ۴ درستِ

وقتی کاملاً براش جا افتاد

درس بعدی می‌گن که مشکلی نداره

۴ منهای ۵ می‌شود منفیِ ۱

shahabodin1373
ارسال پاسخ

Amir_sam :
بارها تجربه کرده‌ام که

وقتی یه مطلبی رو برای مخاطبان هدفی که در نظر گرفته‌ام و نوشته‌ام

در لابه‌لای مطالب، تلنگری برای یک تعداد عزیز شده

واسه همین هر چند این قبیل نوشته‌ها مخاطبانش متفاوتِ ولی

بعید نیست عزیزی مثلاً در سن نوجوانی قرار داره و یهو یه تلنگر و

تشویقی براش شد و مسیرش عوض شد

واقع گرای یه قسمتش همینجاست
که شما واقع گرایی رو ایده آل در نظر بگیری یا با استناد به چیزی که میدونی و نسبت بهش بی توقعی
ولی تلنگر براساس علم برای ذهنی که نیازداره به راهنمایی به خاطر اقتضای سن ، فکر نمیکنی یه جوری
باعث میشه شخص توی درازمدت فکرکنه مورد جهت گیری خاص قرار گرفته ؟

Fereshteh
ارسال پاسخ

:

داره اینجوری یا اونجوری میشه رو من توی دستور زبان اصلا ندیدم.
اصطلاحیه که ما برای مفهوم به تدریج اتفاق افتادن استفاده میکنیم.
دارم میرم = در حال رفتنم.
داره باز میشه = در حال باز شدنه‌.

ه توی افعال کاربردش بیشتره.
این داره یه جور کاربرد محاوره ای داره.

اگه اشتباه میکنم لطفا حرفم رو اصلاح کنین.