دیوار کاربران


1000mehdi
1000mehdi
۱۳۹۶/۰۸/۱۹

پاییز را هم
می توان زیبا دید
نگو خزان است
اتفاقات هم حکمت خاص
خود را دارند
همانطور که شاخه های
خشک مجموع
صدای دل نشین قدمهایمان
رامی سازند
خش خش برگ ها
هم زیباست اگر بخواهیم

shabgardetanha
shabgardetanha
۱۳۹۶/۰۸/۱۷

وقتی دل ارزش خودش را از دست بدهد و چشمهایت دیگر اشکی برای ریختن نداشته باشد،وقتی دیگر

قدرت فریاد زدن را هم نداشته باشی،وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد گفته باشی،وقتی دیگر

دفتر و قلم هم تنهایت گذاشته باشند،وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند،وقتی چشم از دنیا ببندی و

آرزوی مرگ بکنی،وقتی احساس کنی تنهاترین هستی،چشمهایت را ببند و از ته دل بخند که با هر لبخند

روحی خاموش جان میگیرد و درخت پیر جوان میشود..

shabgarde.tanha

1000mehdi
1000mehdi
۱۳۹۶/۰۸/۰۷

خوشبخت باشید ...
همان باشید که میخواهید ،

اگر دیگران آنرا دوست ندارند ، بگذارید دوست نداشته باشند ،

"خوشبختی یک انتخاب است"

زندگی ، راضی نگه داشتن همه نیست ...

1000mehdi
1000mehdi
۱۳۹۶/۰۸/۰۱

سلام که تکرار شود،
“آرامش”، قطره قطره ی
کدورت های جان راشستشو میدهد!
سـلام
بهانه ی شروع ارتباط و
نمایش احساس است…

گرمترین سلامها نثارتان باد


dada1animal
dada1animal
۱۳۹۶/۰۷/۲۹

میگن پیک اخر پیک مادره

پس میزنیم به سلامتی

اولین زن شوهر داری که

عاشقش بودم #مادرم

داش غیرت.................

1000mehdi
1000mehdi
۱۳۹۶/۰۷/۲۸

ازاو پرسیدم: چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

جواب داد:گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر، با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو. ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن .

زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنی.

16ali
16ali
۱۳۹۶/۰۷/۲۷

سلامتی هرچی خوبه کهبدش مائیم

سلامتی هر چی بزرگه که کوچیکش مائیم

سلامتی هرچی رفیقه که اگه قابل بدونن رفیقش مائیم

mona11
mona11
۱۳۹۶/۰۷/۱۰

+۱۷


1000mehdi
1000mehdi
۱۳۹۶/۰۷/۰۷

پاییز که پا میگذارد بر صفحه ی طبیعت
خورشید رنگش میپرد و کم نور مشود
گل ها ناراحت و پژمرده میشوند
و درختان لباس پر برگ خود را از دست میدهند ,
شب ها تیره تر میشود, ستاره ها گم میشونده و ابرها پدیدار !
بیچاره پاییز !

yassin1380
yassin1380
۱۳۹۶/۰۷/۰۷

گر زلف پریشانت در دست صبا افتد
هرجا که دلی باشد در دام بلا افتد
ماکشتی صبرخود دربحرغم افکندیم
تاآخر از این طوفان هر تخته کجا افتد
هرکس به تمنائی فال ازرخ او گیرند
بر تخته فیمروزی تا قرعه کرا افتد
گرزلف سیاهت رامن مشک ختاگفتم
در تاب مشو جانا در گفته خطا افتد
آخرچه زیان افتد سلطان ممالک را
کو را نظری روزی بر حال گدا افتد
آن باده که دلهارااز غم دهد آزادی
پرخون جگر گردد چون دور بما افتد
احوال دل حافظ از دست غم هجران
چون عاشق سرگردان کزدوست جداافتد