متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


Z_A_X_CD
Z_A_X_CD
۱۳۹۶/۰۴/۳۰

سخت میترسیدم از اینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی …

او از نژاد جاده باشد و رفتنی …

آری روزها گذشت ؛ همان شد : او رفت و من شکستم …

Z_A_X_CD
Z_A_X_CD
۱۳۹۶/۰۴/۳۰

دل من همانند اتوبوس های شهر شده !

غصه ها سوار میشوند فشرده به روی هم و من راننده ام که فریاد میزنم :

دیگر سوار نشوید !!! جا نیست …

Z_A_X_CD
Z_A_X_CD
۱۳۹۶/۰۴/۳۰

گاهی اوقات دلم میخواهد خرمایی بخورم و برای خود فاتحه ای بفرستم



شادیش ارزانی کسانی که رفتنم را لحظه شماری میکردند !