متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • یک روز میایی ...

  • یکروز می آیی که من، دیگر دچارت نیستماز صبر ویرانم ولی، چشم انتظارت نیستم یکروز می آیی که من،نه عقل دارم نه جنوننه شک به چیزی،نه یقین،مست و خمارت نیستمشب زنده داری می کنی، تا صبح زاری می کنیتو بی قراری می کنی، من بی قرارت نیستمپاییز تو سر میرسد، قدری زمستانی و بعدگل میدهی، نو میشوی، من در بهارت نیستمزنگارها را شسته ام، دور از کدورت های دورآیینه ای پیش توام، اما کنارت نیستمدور دلم دیوار نیست، إ…
  • به تو می اندیشم ...

  • به تو می اندیشمای سراپا همه خوبیتک و تنها به تو می اندیشمهمه وقتهمه جامن به هر حال که باشم به تو میاندیشمتو بدان این را تنها تو بدانتو بیاتو بمان با من تنها تو بمانجای مهتاب به تاریکی شبها تو بتابمن فدای تو به جای همه گلها تو بخنداینک این من که به پای تو درافتاده ام بازریسمانی کن از آن موی درازتو بگیرتو ببندتو بخواهپاسخ چلچله ها را تو بگوقصه ابر هوا را تو بخوانتو بمان با من تنها تو بماندر دل ساغر …
  • وقتی تو نیستی . . .

  • وقتی که تو نیستی، دنیا چیزی کم دارد مثل کم داشتنِ یک وزیدن،یک واژه، یک ماه! من فکر می کنم در غیاب تو همه ی خانه های جهان خالیست همه ی پنجره ها بسته است وقتی که تو نیستی من هم تنهاترین اتفاق بی دلیل زمین ام! واقعا وقتی که تو نیستی من نمی دانم برای گم و گور شدن به کدام جانب جهان بگریزم !  . #سید_علی_صالحی…
  • بسم هو ...

  • ✨در گذر از دریای زندگی، از طوفان و آبهای خروشان نپرهیز.... تنها بگذار تا بگذرند تنها کشتی خود را بران... همواره به یاد داشته باش  دریای آرام هرگز دریانوردی ماهر نمیسازد...    
  • دل را به خدا بسپار ...

  • چایت را بنوش … نگرانِ فردا نباش! از گندمزارِ من و تو … کاهی می ماند! برایِ بادها   #نیما_یوشیچ
  • باید که راه افتاد ...

  • اشتباه می‌کنند بعضی‌ها  که اشتباه نمی‌کنند!  باید راه افتاد،  مثل رودها که بعضی به دریا می‌رسند  بعضی هم به دریا نمی‌رسند.  رفتن، هیچ ربطی به رسیدن ندارد!    #سيد_على_صالحى
  • پنجره

  • درد یکٖ پنجره را پنجره ها می فهمند   معنی کور شدن را گره ها می فهمند   سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین   قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند   #کاظم_بهمنی
  • خدا کند ...

  • خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد نخواست او به منِ خسته ـ بی‌گمان ـ برسد شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشمِ خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد چه می‌کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر به‌راحتی کسی از راه ناگهان برسد،... رها کنی برود از دلت جدا باشد به آن‌که دوست‌تَرَش داشته به آن برسد رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد گلایه‌ای نکنی…