دیوار کاربران


honeybr3
honeybr3
۱۳۹۲/۰۸/۰۲

علي در عرش بالا بي نظير است

علي بر عالم و آدم امير است

به عشق نام مولايم نوشتم

چه عيدي بهتر از عيد غدير است؟

عیدتان فرخنده

+.+.5.+.+

alim57
alim57
۱۳۹۲/۰۸/۰۲

امام صادق عليه السلام:

کسي که دوست دارد بداند آيا نمازش پذيرفته شده است يا نه،

با تامل بنگرد که آيا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته؟

پس به اندازه اي که او را بازداشته از او پذيرفته مي شود.

hafezeh
hafezeh
۱۳۹۲/۰۸/۰۱

چون نامه ی اعمال مـرا پـیـچیدند / بردند به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه من بود ولی / آن را به محبت علی بخشیدند
عید غدیر خم پيشاپيش مبارک

Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۸/۰۱

ما زين جهان از پي ديدار ميرويم ، از بهر ديدن حيدر کرار ميرويم ،


درب بهشت گر نگشايند به روي ما ، گوييم يا علي و ز ديوار ميرويم

***

شبي در محفلي ذکر علي بود ، شنيدم عاشقي مستانه فرمود ،

اگر آتش به زير پوست داري ، نسوزي گر علي را دوست داري .

***

عيد کمال دين . سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصايت و ولايت

امير المومنين عليه السلام

بر شيعيان و پيروان ولايت خجسته باد

***

http://up.hamkhone.ir/uploads/d3855a80244dcd91753ec009563e7f93.jpg

***

mozhgan2013
mozhgan2013
۱۳۹۲/۰۸/۰۱

نازد به خودش خدا که حیدر دارد
دریای فضائلی مطهر دارد
همتای علی نخواهد آمد والله
صد بار اگر کعبه ترک بردارد
عید غدیر خم مبارک

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۸/۰۱

کلاس

نه گذاشتنیه

نه داشتنی

نه رفتنی

کلاس فقط پیچوندنیه

به افتخار همه دانشجوهاااا...

**************
بلاگ جدیدم : انتخاب رنگ مناسب لباس بر اساس سال تولد* بسیار جالب…

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/60292/

دوست عزیزم ممنون میشم این بلاگ جالبو بخونی و نظر و رای بدی

Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۸/۰۱

صدای ناز می آید

صدای کودک پرواز می آید

صدای ردِ پای کوچه های عشق پیدا شد

معلم در کلاس درس حاضر شد

یکی از بچه ها از قلب خود فریاد زد:برپا!

همه برپا , ! چه برپایی شده برپا!

معلم نشأتی دارد

معلم علم را در قلب می کارد

معلم گفته ها دارد

یکی از بچه های آن کلاس درس گفتا: بچه ها برجا!

معلم گفت:فرزندم بفرما, جانِ من بنشین که درسی فارسی داریم

کتابِ فارسی بردار

آب و آب را دیگر نمی خوانیم

بزن یک صفحه از این زندگانی را

ورق ها یک به یک رو شد

معلم گفت: فرزندم ببین بابا, بخوان بابا, بدان بابا

عزیزم این یکی بابا, پسرجان آن یکی بابا, همه سطرها پر از بابا

ندارد فرق این بابا و آن بابا

بگو آب و بابا

بگو نان و بابا

اگر بخشش کنی , با می شود با با

اگر نصفش کنی , با می شود با با

تمام بچه ها ساکت

نفس ها حبس در سینه

و قلبی همچو آیینه

یکی از بچه های کوچه ی بن بست

که میزش جای آخر هست و همچون نَی فقط نا داشت

به قلبش یک معمّا داشت

سوال از درس بابا داشت

نگاهش سوخته از درد

لبانش زرد

ندارد گوییا هم درد

فقط نا داشت

به انگشت اشاره او

سوال از درس بابا داشت

سوال از درس بابای زمان دارد

تو گویی دردهایی بر زبان دارد

صدای کودک اندیشه می آید

صدای بیستون , فرهاد یا شیرین

صدای تیشه می آید

صدای شیرها از بیشه می آید

معلم گفت: فرزندم سوالت چیست

بگفتا آن پسر آقا اجازه این یکی بابا و آن بابا یکی هستند!

معلم گفت: آری جانم بابا همان باباست!

پسر آهی کشید و اشک او در چشم پیدا شد

معلم گفت : بیا اینجا فرزندم چرا اشکت روان گشته.

پسر با بغض گفت: دیگر این درس را نمی خوانم !

معلم گفت چرا جانم مگر این درس سنگین است.

پسر با گریه گفت این درس رنگین است.

دوتا بابا یکی بابا

تو می گویی که این بابا و آن بابا یکی هستند

چرا بابا ی من نالان و غمگین است

ولی بابای آرش شاد و خوشحال است

تو می گویی که این بابا و آن بابا یکی هستند

چرا بابای آرش میوه از بازار می گیرد

چرا بابای آرش فرزند خود را سخت در آغوش می گیرد

ولی بابای من هر دم زغال از کار می گیرد

چرا بابا مرا یک دم به آغوشش نمی گیرد

چرا بابای آرش صورتش قرمز ولی بابای من تار است

چرا بابای آرش بچه هایش را همیشه دوست می دارد

ولی بابای من شلاق را به زور و ظلم , بر پیکرم مادر می کارد

تو می گویی که این بابا و آن بابا یکی هستند

چرا بابا مرا یک دم نمی بوسد

چرا بابای من هر روز می پوسد

چرا در خانه ی آرش گل و زیتون فراوان است

ولی در خانه ی ما اشک و خون دل به جریان است

تو می گویی که این بابا و آن بابا یکی هستند

چرا بابای من با زندگی قهر است

معلم صورتش زرد و لبانش خشک گردیدند

به روی گونه اش اشکی ز دل برخاست

چو گوهر روی دفتر ریخت

معلم روی دفتر عشق را می ریخت

و یک بابا زِ اشک آن معلم پاک شد از دفتر مشق اش

بگفتا دانش آموزان بس است دیگر یکی بابا در این درس است

و آن بابای دیگر نیز پاک کُن را بگیرید ای عزیزانم

یکی را پاک کردند و معلم گفت جای آن یکی بابا خدا را در ورق بنویس

و خواند آن روز خُدا باباست

تمام بچه ها گفتند خُدا باباست.

+++++5+++++

Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۷/۳۰

روحم وبال و پیکرم را می فروشم

ته مانده های باورم را می فروشم

شعرم، امیدم، دفترم ،مهر نمازم

حتی نگاه آخرم را می فروشم

هم رد پای دوستان رفته ام را

هم اشک های مادرم را می فروشم

بر شانه ام سنگین تر از تقدیر باری است

گر می خرید از من سرم را می فروشم

روزی عقابی...امشب اما خاکبازم

ای آسمانی ها پرم را می فروشم

عمری در آتش زندگی کردیم.... رفتند

من مانده ام خاکسترم را می فروشم

دیگر نخواهم دید مردی یا نبردی

حتی غلاف خنجرم را می فروشم

اینها نیاز رزق امشب بود،فردا

ناگفته های دیگرم را می فروشم

+++++5+++++

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۷/۲۹

ﻫﻤــــﻮﻥ ‫‏ﭼﻨﺪ‬ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﻪ

ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ

ﻭ ﺑﻔﻬـــــــــﻤﻢ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ

ﺍﻣـــــــﯿﺪﻭﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﺩﻧﯿـــــــﺎﻡ

ﺑــــــﺎﻭﺭﮐﻦ . . .

***********
بلاگ جدیدم : نمره اعصاب شما چند است؟

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/59903/

دوست خوبم ، ممنون و خوشحال میشم بخونی و نطر و رایتو بدی

Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۷/۲۸

پدر به دختر:
دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی؟؟
دختر :دارم ماهو میبینم بابایی!
پدر :پس بی زحمت به ماهت بگو ماشینشو خاموش کنه، صداش نمیذاره بخوابیم!

***********************************************************

پارتی بودیم... مامورا ریختن تو خونه عکس داریوش به دیوار بود بهش اشاره کرد و گفت:

از این شهید خجالت بکشین! همه از خنده افتاده بودن کف اتاق


************************************************************

مادرزن چیست؟
سلاحی است انفرادى
باقابلیت کشتار جمعى
اتوماتیک، پرکار
قابل استفاده درجنگ هاى خانه به خانه
باجیغ دخترش مسلح وباخون دامادخنک میشود
بردمفیدتابیمارستان
بردمؤثرتاتیمارستان
وبردنهایی تاقبرستان

*************************************************************

به داداشم یاد داده بودم وقتی جیش داره بگه میخوام بخونم!
عاغادیشب خونه داییم بودیم
داداشم کنار داییم خوابیده بود!
بلند شد به داییم گف :دایی میخوام بخونم!
داییمم خیلی شیک گف :باشه دایی جون فقط تو گوش من بخون بقیه خوابن!
تصور کنین دیگه))))

**************************************************************

ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻣﺸﺐ ﺗﻮﻟﺪﻣﻪ ﻫﺎﺍﺍﺍﺍ! ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﻦ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻢ ﺧﺎﻟﺖ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﯿﺎﻥ.
ﻣﻨﻢ ﺗﺮﯾﭗ ﻟﻮﺳﯽ ﺯﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﮐﻪ...
ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻢ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ ﭘﺘﻮ ﮔﻔﺖ ﻣﻨﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺯﺍﯾﯿﺪﻣﺖ ﺧﺴﺘﻢ!!!!!


***************************************************************

دختره نوشته مردها آدمهای تنوع طلبی هستند که با داشتن زن زیبا به هر میمونی چشمک میزنند.
پسره زیرش کامنت گذاشته :فعلا این چشمکو داشته باش.... خخخخخخخخ

***************************************************************

پسره تو فیس بوکش نوشته :"کلی دختر با تک تک نفس های من مُردن"
منم کامنت دادم :خب چرا یه خمیر دندون خوب نمیخری آخه؟؟؟
هیچی دیگه، طبق معمول بلاک شدم

****************************************************************

بفرمایید شامپاین!!! در گویش اصفهانی یعنی بفرمایید طبقه ی پایین برای صرف شام!!!


*****************************************************************

هرکی نیمه ی گمشده ی منو پیدا کرد..... بندازه صندوق پست...! مال مردم خوردن نداره

*****************************************************************

تینا از بین ما رفت
کسی که براتون همیشه پست های باحال میذاشت طی یه سانحه رانندگی که اطراف خونشون رخ داد رفت ببینه چی شده میاد برای همه تعریف میکنه!!
یه کم قدرمو بدونین خوب ((حتما باید بمیرم تا یادم کنید

*****************************************************************