متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


رفتم انتشارات دانشگاه.

 

کمی عجله داشتم،

 

فقط چند برگ کاغذ آچار لازم داشتم.

 

گفتم: دوست من چندتا آچار لطف میکنید؟

 

گفت: کاغد آچار باید بری از بیرون دانشگاه بخری.

 

این کاغذا یارانه دانشگاست.

 

واسه همینه هر برگ کپی ۳۰ تومن میشه.

 

گفتم: خوب منم پولشو میدم که… گفت: نه، بحث پولش نیست.


اینجا فقط کپی میگیریم.

 

کاغذ نمیفروشیم.

 

فکر کرده بود به همین راحتی کوتاه میام

 

منم کم نیاوردم توی کیفمو گشتم یه برگ آچار سفید پیدا کردم دادم

 

بش گفتم: بی زحمت بیست برگ از رو این برام کپی بگیرین

 

یعنی طرف داغ کرده بود در حد تیم ملی

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


hani900
ارسال پاسخ

کارت درسته

мя_κıпɢ
ارسال پاسخ
mg69
ارسال پاسخ
amin0
ارسال پاسخ

زرنگ شدی ناقلا
خخخخ

○•shadow•○
ارسال پاسخ
HORROR95
ارسال پاسخ

نمی دونم چی بگم؟؟؟؟!!!!!

mohammad7374
ارسال پاسخ
63MOHSEN
ارسال پاسخ

يعني خود خودتي شكي درش نيست
ههههههههه

شـــوالیـه
ارسال پاسخ

خیلی وقتا پیش میاد یه کار عجیب غریبی می کنم
بعضیا بهم میگم
یعنی خدا هم از خلقت چنین بشری در حیرانه
همچین آدمیم من