دیوار کاربران


caio78
caio78
۱۳۹۶/۰۲/۲۷

باب: پاتریک چرا انقدر ناراحتی؟
پاتریک: امروز یه بچه رو دیدم داشت سر چهارراه گل میفروخت
باب: از دیدن اون بچه ناراحت شدی؟
پاتریک: نه
باب: پس چی ناراحتت کرده؟
پاتریک: همین دیگه،از این ناراحتم که فهمیدم دیدن اینجور بچه ها انقدر واسم عادی شده که دیگه ناراحتم نمیکنه

caio78
caio78
۱۳۹۶/۰۲/۲۷

باب: پاتریک چرا انقدر ناراحتی؟
پاتریک: امروز یه بچه رو دیدم داشت سر چهارراه گل میفروخت
باب: از دیدن اون بچه ناراحت شدی؟
پاتریک: نه
باب: پس چی ناراحتت کرده؟
پاتریک: همین دیگه،از این ناراحتم که فهمیدم دیدن اینجور بچه ها انقدر واسم عادی شده که دیگه ناراحتم نمیکنه

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۶/۰۲/۱۳

تو خوابم اومد...
گفت من واقعیتتم گفتم دروغه من به تو توی تنهاییم معنی میدم گفت دروغ تویی نه من...
ƤƛƦӇƛM

caio78
caio78
۱۳۹۵/۱۲/۲۰

آنگاه که زمین را خداوند آفرید

زمین گرد به دور خورشید می چرخید

گالیله آب در هاونگ می کوبید

سیب از درخت بر زمین فتاد

نیوتون در خواب کاشف شد

#کایو

mahdiyar2012
mahdiyar2012
۱۳۹۵/۱۲/۲۰

خدا، سلامتی، شادی و عاشقی یار همیشگیتون . . .

+

_MiM_
_MiM_
۱۳۹۵/۱۲/۱۹

احساس می کردم اگر اوضاع همین طوری بماند دق می کنم...
اوضاع همان طور ماند و دق نکردم!
همه مان اینگونه ایم.
لحظه های گَندی داریم که تا مرز سکته پیش میرویم! اما میگذرد.
هیچ وقت حرف سربازی که بدون پاهایش از جنگ برگشت را فراموش نمیکنم:
" من فوتبالیست خوبی بودم!
اولش برای پاهایم هر شب گریه میکردم،
تا فهمیدم خدا دوست داره من شطرنج باز خوبی باشم".

peyman0082
peyman0082
۱۳۹۵/۱۲/۱۸


sairon
sairon
۱۳۹۵/۰۹/۲۳

+5