دیوار کاربران
mkhm
۱۳۹۶/۰۱/۱۱
منو نگا کن عشقم،چشماتو من ببینم |
|
mkhm
۱۳۹۵/۱۲/۱۳
روزي صلاح الدين ايوبي فرمانده مسلمانان در جنگهاي صليبي به خاطر كمبود بودجه نظامي نزد شخص ثروتمندي رفت تا شايد بتواند پولي براي ادامه جنگهايش بگيرد ان تاجر مبلغ مورد نياز فرمانده مسلمانان را به او پرداخت كرد صلاح الدين موقعي كه خواست از خانه بيرون برود رو به ان مرد نمود و پرسيد به نظر شما بين سه دين يهود و مسيح و اسلام كه با هم در جنگ هستند حق با كداميك است ان تاجر بزرگ گفت بشين تا يك داستان برايت بگويم بعد خودت نتيجه گيري كن |
|
mkhm
۱۳۹۵/۱۰/۱۳
مردم دیوانه اند.... |
|
mkhm
۱۳۹۵/۱۰/۱۰
حکیمی درجمع مریدانش نشسته بود .... |
|
mkhm
۱۳۹۵/۱۰/۰۹
آموختم " |
|
16ali
۱۳۹۵/۱۰/۰۹
یادت هست مادر؟ |
|
rahhhha
۱۳۹۵/۱۰/۰۴
دلشکسته اي لب بام سيگار مي کشيد . . . |
|
mkhm
۱۳۹۵/۱۰/۰۳
چقدر بی کلاسی زیبا بود! |
|
mkhm
۱۳۹۵/۱۰/۰۳
زنها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمیشوند |
|
mkhm
۱۳۹۵/۱۰/۰۳
rahhhha :
سخته سختیای زندگیتو به هیچکس نتونی بگی
بعد بیای تو صفحه مجازی واسه چند تا غریبه بنویسی خیلی سخته سلام. غریبه ها بعضی وقتا آشناتر از اشنایانند |