دیوار کاربران


elyas_212
elyas_212
۱۳۹۲/۰۲/۰۸

بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ . . .
بی انصاف چانه نزن !
ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯾﻢ به قیمت عمرم تمام شده !!

saz12
saz12
۱۳۹۲/۰۲/۰۸

متن ترانه خوشه چین از استاد ایرج بسطامی

من که فرزند اين سرزمينم
در پي توشه اي خوشه چينم
شادم از از پيشه ي خوشه چيني
رمز شادي بخوان از جبينم

قلب ما، بود مملو از شادي بي پايان
سعي ما، بود بهر آبادي اين سامان
خوشه چين، کجا اشک محنت به دامن ريزد
خوشه چين، کجا دست حسرت زند بر دامان

اي خوشا، پس از لحظه اي چند، آرميدن، همره دلبران خوشه چيدن
از شعف، گهي همچو بلبل، نغمه خواندن، گه از اين سو به آنسو پريدن
قلب ما بود.......

برپا بود جشن انگور، اي افسونگر نغمه پرداز
در کشور سبزه و گل، با شور و شعف نغمه کن ساز
قلب ما.......

پخش آهنگ در پروفایلم

1373sasan
1373sasan
۱۳۹۲/۰۲/۰۷

شیرینــــــــم تـقصـیر تـــو نیـســــت …

حـتمـاً اشـتبـــاه از متـصـدی ِ آرزوهـا بـوده

کـه تـو نصـیب دیــــــگری شـدی …!

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۲/۰۶

کمي عوض شدم؛

ديريست از خداحافظي ها غمگين نميشوم؛

به کسي تکيه نميکنم .؛

از کسي انتظار محبت ندارم؛

خودم بوسه ميزنم بر دستانم ؛

سر به زانو هايم ميگذارم

و سنگ صبور خودم ميشوم...

چقدر بزرگ شدم يک شبه !!!

5++

Rasoul
Rasoul
۱۳۹۲/۰۲/۰۶

درغروب سخت دنیا یاد یاران میکنم درکویر خشک و سوزان رقص باران میکنم زندگی مرگ است و مرگ هم زندگی پس درود برمرگ و مرگ بر زندگی . . ....

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۲/۰۵

دوست بدار

آن هایی را که در زندگیت نقشی داشته اند

نه آن هایی که برایت نقش بازی کرده اند......!

TaNaZz
TaNaZz
۱۳۹۲/۰۲/۰۴

بــــرای ِ هــر کـس کـه رفــتـنی سـت ،
فــــقـط بــــایــــد ..
کنــــار ایــستــاد ..
و ..
راه بـــــاز کـــــرد !
بــه هـمـیـن ســـادگــــی !

1373sasan
1373sasan
۱۳۹۲/۰۲/۰۲

زندگی با تو چه زیباست نمیدانی تو / دل من غرق تمناست نمیدانی تو

شوق دیدار تو در باغ دلم میشکفد / بلبل مست تو تنهاست نمیدانی تو

جز تو کس نیست که من منتظر او باشم / دل من منتظر توست نمیدانی تو

saz12
saz12
۱۳۹۲/۰۲/۰۲

نسترن با تو دل من
توی گلخونه ی یاره
وقتی نیستی تک و تنها
لحظه ها رو میشماره
نسترن وقتی می خندی
یه دروغی تو چشاته
نمی گی اما می بینم
دل دیگری باهاته
نسترن ای عشق من حرفی بزن، بگو تو رو به خدا
تو دلت مال کیه
تو حواست جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا
نسترن ای عشق من حرفی بزن، بگو تو رو به خدا
این اداها چی چیه
تو دلت یک جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا ( 3 )
---
چیزی بگو، حرفی بزن، اگر نری، میره دلم
گلخونه ی قلب کی بود، که عشقتو گرفت ازم
نسترن ای عشق من حرفی بزن بگو تو رو به خدا
تو دلت مال کیه
تو حواست جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا
نسترن ای عشق من حرفی بزن بگو تو رو به خدا
این اداها چی چیه
تو دلت یک جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا ( 2 )
---
نسترن با تو دل من
توی گلخونه ی یاره
وقتی نیستی تک و تنها
لحظه ها رو میشماره
نسترن وقتی می خندی
یه دروغی تو چشاته
نمی گی اما می بینم
دل دیگری باهاته
نسترن ای عشق من حرفی بزن، بگو تو رو به خدا
تو دلت مال کیه
تو حواست جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا
نسترن ای عشق من حرفی بزن، بگو تو رو به خدا
این اداها چی چیه
تو دلت یک جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا ( 4 )
متن:
نسترن با تو دل من
توی گلخونه ی یاره
وقتی نیستی تک و تنها
لحظه ها رو میشماره
نسترن وقتی می خندی
یه دروغی تو چشاته
نمی گی اما می بینم
دل دیگری باهاته
نسترن ای عشق من حرفی بزن، بگو تو رو به خدا
تو دلت مال کیه
تو حواست جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا
نسترن ای عشق من حرفی بزن، بگو تو رو به خدا
این اداها چی چیه
تو دلت یک جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا ( 3 )
---
چیزی بگو، حرفی بزن، اگر نری، میره دلم
گلخونه ی قلب کی بود، که عشقتو گرفت ازم
نسترن ای عشق من حرفی بزن بگو تو رو به خدا
تو دلت مال کیه
تو حواست جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا
نسترن ای عشق من حرفی بزن بگو تو رو به خدا
این اداها چی چیه
تو دلت یک جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا ( 2 )
---
نسترن با تو دل من
توی گلخونه ی یاره
وقتی نیستی تک و تنها
لحظه ها رو میشماره
نسترن وقتی می خندی
یه دروغی تو چشاته
نمی گی اما می بینم
دل دیگری باهاته
نسترن ای عشق من حرفی بزن، بگو تو رو به خدا
تو دلت مال کیه
تو حواست جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا
نسترن ای عشق من حرفی بزن، بگو تو رو به خدا
این اداها چی چیه
تو دلت یک جای دیگس تو خودت نمی دونی به خدا
نمی دونی به خدا ( 4 )

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۱/۳۱

همه ي مداد رنگي ها مشغول بودند ...

به جز مداد سفيد...

هيچ کسي به او کار نمي داد...

همه مي گفتند :

تو به هيچ دردي نمي خوري ...

يک شب که مداد رنگي ها...

توي سياهي کاغذ گم شده بودند...

مداد سفيد تا صبح کار کرد...

ماه کشيد...

مهتاب کشيد...

و آنقدر ستاره کشيد که

کوچک وکوچک و کوچک تر شد...

صبح توي جعبه ي مداد رنگي...

جاي خالي او...

با هيچ رنگي پر نشد....................... .

5+++