متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


Fereshteh
Fereshteh
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

سلام به اون عزیزی که ، فاصله ها باهاش دارم

تو دفتر خاطره هام ، خاطره ها باهاش دارم

آرزوی دیدن اون ، صورت زیباشو دارم

آخر حرفمم اینه هرجا باشه دوسش دارم

1373sasan
1373sasan
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

گفتند: بهت خیانت میکند!
گفتم:میدانم…
گفتند: این یعنى دوستت ندارد!
گفتم:میدانم…
گفتند: روزی میرود وتنها میمانی !
گفتم:میدانم…
گفتند: پس چرا ترکش نمیکنی!
گفتم:این تنها چیزی ست که نمیدانم…

1373sasan
1373sasan
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

خسته ام پینوکیو

اینجا ادمها دروغهایه شاخ دار میگویند

و

دماغ خود را جراحیه پلاستیک میکنند...

1373sasan
1373sasan
۱۳۹۲/۰۲/۱۹

سالها...

پنهانت کرده بودم

در سبزینه آن گیاهی که در

کالی احساسم روئیده بود

احساسم را کشتم

در هیاهوی نوبری بلوغ

و دچارت شدم در ناهوشیاری تنم

خواستنم ریشه در ابدیت داشت

سالها...

من ندانستم تو

عشق از " گلشن امروز " میخواهی

و بودن از " خوشه الان " میچینی...

saz12
saz12
۱۳۹۲/۰۲/۱۸

متن اهنگ من امشب میمیرم از بنیامین بهادری

یه عاشق بی قایق تو دریاها ، چشماشو می بنده تو رویاها
من عاشق بی قایق تو دریاها می میرم
چشمامو می بندم بی رویاها می میرم
میرم و می میرم آسوده میشم از عشق
میرم و می میرم
جشن تولد مرگمو برای تو زیر آب میگیرم
یه زیبا نگاهش به موجا، یه عاشق بی ساحل تو دریا
پریای دریا من امشب می میرم
از عشق یه زیبا من امشب می میرم
میرم و می میرم آسوده میشم از عشق
میرم و می میرم
جشن تولد مرگمو برای تو زیر آب میگیرم
من عاشق بی قایق تو دریا، چشمامو می بندم بی رویا
یه زیبا نگاشو چه آروم به موجا می دوزه
یه عاشق بی ساحل چه تنها تو دریا می سوزه
میرم و می میرم آسوده میشم از عشق
میرم و می میرم
جشن تولد مرگمو برای تو زیر آب میگیرم

اهنگ را در پروفایلم بشنوید...

Rasoul
Rasoul
۱۳۹۲/۰۲/۱۸









اسمشو از موبايلت پاك مي کنی...

مسيجاش ديليت مي شه...

به دوستات ميگي حق ندارين جلوم اسمشو بيارين

به خودت تلقین میکنی که فراموشش کردی

اما...

با جاي خاليش تو قلبت چيكار مي كنی؟؟

با اين همه تشابه اسمی چيكار مي كني ؟؟

با اهنگايي كه باهاش گوش ميكردي چيكار مي كني؟؟

وقتي غذايي كه دوس داره رو مي خوري و يادش میفتی چيكار مي كني؟؟..

وقتي ازت سراغشو مي گيرن چيكار مي كني ؟؟

وقتي تيكه كلامشو مي شنوي چيكار مي كني؟؟؟









´´´´´´´´´´¶¶
´´´´´´´´´¶¶¶
¶¶¶´´´´´¶¶´¶
´¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶
´´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶
´´´´´¶¶´+5´´´´¶¶¶¶
´´´´¶¶´´´´´¶¶¶
´´´¶¶´¶¶¶¶´´¶
´´¶¶¶¶¶´´¶¶´¶
´¶¶´´´´´´´´¶¶¶
´´´´´´´´´´´´¶¶

BadZat
BadZat
۱۳۹۲/۰۲/۱۷

هـرکـاری میکنــم آیفـونـم بـه اینتـرنــت وصــل نمیشــه . . .دکمـه شـو کـه میــزنـم در خــونـه بـاز میشــه ..!!پس این ملّت چی میگن ما با آیفون میایم اینتـرنــت؟؟:::

1373sasan
1373sasan
۱۳۹۲/۰۲/۰۸

به نام کلام دروغین عشق

چند وقتی بود که میخواستم برای تو درد این قلبی را که شکستی و رفتی بنویسم

اما تا میخواستم بنویسم قطره های اشکم بر روی کاغذ میریخت

و نمی توانستم آنچه را که میخواهم بر روی صفحه کاغذ

خیس بنویسم.حالا دیگر یک قطره اشک نیز در چشمانم نمانده و

همان قلب شکسته ام تنها یادگار از عشقت به جا مانده

قلبی که یک عالمه درد دارد ، دردی که مدتهاست دامنگیرش شده است.

از آن لحظه ای که رفتی در غم عشقت سوختم و با لحظه های تنهایی ساختم.

نمی توانستم از او که مدتها همدل و همزبانم بود جدا شوم ،

اما تو رفتی و تنها یک قلب شکسته سهم من از این بازی عشق بود

یک بازی تلخ که ای کاش آغاز نمیکردم تا اینگونه در غم پایانش بنشینم

تو که میخواستی روزی رهایم کنی و چشمان بی گناهم را خیس کنی

چرا با من آغاز کردی!

مگر این قلب بی طاقت و معصوم چه گناهی کرده بود

گناهش این بود که عاشق شد و تو را بیشتر از هر کسی ، از ته دل دوست داشت

اینک که برای تو از بی وفایی هایت مینویسم انگار آسمان چشمانم دوباره ابری شده

و در قحطی اشک دوباره میخواهد ببارد.اما من مینویسم

مینویسم که یک قلب را شکستی ، و زندگی ام را تباه کردی.

کاش می دانستی چقدر دوستت داشتم ،

کاش می دانستی شب و روز به یادت بودم و از غم دوری ات با

چشمان خیس به خواب عاشقی می رفتم.

نمی دانی چه آرزوها و رویاهایی را با تو در دل داشتم.می خواستم عاشقترین باشم ،

برای تو بهترین باشم ، یکرنگ بمانم و یکدل نیز از عشقت بمیرم.

آن زمان که با تو بودم کسی نام مرا صدا نمیکردم ،

همه به من میگفتند ((دیوانه)).آری من دیوانه بودم ، یک دیوانه ساده دل.

دیوانه ای که اینک تنهای تنهاست و از غم جدایی ات روانی شده است.

این را بدان نه تو را نفرین کردم ، و نه آرزوی خوشبختی برایت کردم.

این روزها خیلی احساس تنهایی میکنم ،

راستش را بخواهی هنوز دوستت دارم اما

دیگر دلم نمیخواهد حتی یک لحظه نیز با تو باشم.

خیلی دلم میخواهد فراموشت کنم اما نمی دانم چرا نمی توانم

دلم برای لحظه های با تو بودن تنگ شده و یاد آن لحظه ها قلب شکسته ام را میسوزاند.

و این بود سرنوشت من و تو! چه بگویم که هر چه بگویم دلم بیشتر می سوزد .

نیستی که ببینی اینجا زندگی ام بدون تو بی عطر و بوست ، بی رنگ و روست.

هر چه نوشتم درد این قلب دیوانه من بود ، نمیخواستم بنویسم از تو ، اما قلبم نمیگذاشت.

بهانه میگرفت ، گریه می کرد ، میگفت بنویس تا بداند چه دردی دارم.

انگار دوباره کاغذم از قطره های اشکم خیس شده ،

دیگر قلمم برای روی کاغذ خیس نمی نویسد.

خواستم بنویسم که خیلی بی وفایی

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۲/۰۸

شكارچي پرنده سگ جديدي خريده بود، سگي كه ويژگي منحصر به فردي داشت. اين سگ ميتوانست روي آب راه برود. شكارچي وقتي اين را ديد نمي توانست باور كند و خيلي مشتاق بود كه اين را به دوستانش بگويد. براي همين يكي از دوستانش را به شكار مرغابي در بركه اي آن اطراف دعوت كرد.
او و دوستش شكار را شروع كردند و چند مرغابي شكار كردند. بعد به سگش دستور داد كه مرغابي هاي شكار شده را جمع كند. در تمام مدت چند ساعت شكار، سگ روي آب مي دويد و مرغابي ها را جمع مي كرد. صاحب سگ انتظار داشت دوستش درباره اين سگ شگفت انگيز نظري بدهد يا اظهار تعجب كند، اما دوستش چيزي نگفت.
در راه برگشت، او از دوستش پرسيد آيا متوجه چيز عجيبي در مورد سگش شده است؟
دوستش پاسخ داد: «آره، در واقع، متوجه چيز غيرمعمولي شدم. سگ تو نمي تواند شنا كند.»

mohsen2012
mohsen2012
۱۳۹۲/۰۲/۰۸

من زنده ام
زندگی میکنم
و نفس میکشم
میان همین ورقه هایی که
روزی به خاطر پوچ بودنشان
مچاله خواهند شد ..

*****