{H}
موقعیت برای رفتن زیاد داشتم به ویژه دوسال اخیر که ...
اما وطن رو با همه مشکلاتش برای خودم ترجیح دادم..
پس چایم رو در وطن می نوشم و لذت می برم
نشسته رو به روی من
خیالِ روز رفتنت
چنان درون سینهام، غم تو رخنه میکند
که هرکه میرسد ز راه
به چای مینشانم و تو را به بحث میکشم
هنوز ماندهام که تو
چرا ؟ چگونه رفتـهای ... ؟
شاید من وطن فروشم
ولی این وطن که توش فقط از دست میدی (پولتو، جوونیتو، آرامشتو، سلامتیتو...)برای من آینده نمیشه
موقعیت برای رفتن زیاد داشتم به ویژه دوسال اخیر که ...
اما وطن رو با همه مشکلاتش برای خودم ترجیح دادم..
پس چایم رو در وطن می نوشم و لذت می برم
نشسته رو به روی من
خیالِ روز رفتنت
چنان درون سینهام، غم تو رخنه میکند
که هرکه میرسد ز راه
به چای مینشانم و تو را به بحث میکشم
هنوز ماندهام که تو
چرا ؟ چگونه رفتـهای ... ؟
خاک وطن وزبان مادری شیرین ترین
ومقدس ترین انتساباتیه که یه انسان میتونه داشته باشه
دوری مطلق از اینا یعنی خلا محض
موقعیت برای رفتن زیاد داشتم به ویژه دوسال اخیر که ...
اما وطن رو با همه مشکلاتش برای خودم ترجیح دادم..
پس چایم رو در وطن می نوشم و لذت می برم
نشسته رو به روی من
خیالِ روز رفتنت
چنان درون سینهام، غم تو رخنه میکند
که هرکه میرسد ز راه
به چای مینشانم و تو را به بحث میکشم
هنوز ماندهام که تو
چرا ؟ چگونه رفتـهای ... ؟
شاید من وطن فروشم
ولی این وطن که توش فقط از دست میدی (پولتو، جوونیتو، آرامشتو، سلامتیتو...)برای من آینده نمیشه
میدونم چکارت کنم ، موهاتو باید از ته زد کچل کرد :d
من نیام دلت تنگ میشه میدوونم
حتی اگ درجنگ بمیرم:)
اوووووووووووو چ حماسیش میکنی حالا
کوووووووو جنگ حالا
نه اینطوری نمیچسبه
از جو که نمیخوای خارج شی
موقعیت برای رفتن زیاد داشتم به ویژه دوسال اخیر که ...
اما وطن رو با همه مشکلاتش برای خودم ترجیح دادم..
پس چایم رو در وطن می نوشم و لذت می برم
نشسته رو به روی من
خیالِ روز رفتنت
چنان درون سینهام، غم تو رخنه میکند
که هرکه میرسد ز راه
به چای مینشانم و تو را به بحث میکشم
هنوز ماندهام که تو
چرا ؟ چگونه رفتـهای ... ؟
سحر گله ، اگر رفتیو همخونه هم سرو کله ات پیدات بشه
میدونم چکارت کنم ، موهاتو باید از ته زد کچل کرد
اما من دوست دارم در وطنم باشم نه غربت
حتی اگ درجنگ بمیرم
نه اینطوری نمیچسبه
بری و دیگه بر نکردی یه حس بدیه... خلا محض