دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۸

هرگز بہ ڪسی ڪہ براےِ ...

" احساسِ تو "

ارزش قائل نیست ...

دل نبند ...

بہ خودت بیاموز ...

هر ڪسی ارزشِ ماندن ...

در قلبِ تو را ندارد !

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۸

ما انسان ها
مثل مداد رنگی هستیم
شاید رنگ مورد علاقہ‌ےِ یڪدیگر نباشیم !

اما روزے
براےِ ڪامل ڪردن نقّاشی‌هایمان
دنبال هم خواهیم گشت !

بہ شرطی ڪہ
همدیگر را تا حد نابودے نتراشیم !

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۸

زندگی فاصلہ‌‌ے
آمدن و رفتن ماست
شایدآن‌خنده ڪہ‌امروز
دریغش ڪردیم
آخرین‌فرصت‌خندیدن‌ماست
هرڪجاخندیدیم
زندگی‌هم‌آنجاست
زندگی‌شوق‌رسیدن بہ
خـ♡ـداست
خنده ‌ڪن بی‌پروا
خنده‌هایت زیباست

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۸

سلام
صبح زیباتون بخیر وخوشی

به شنبه خوش آمدید
امروزیک دشت خوشبختی
یک جهان سلامتے
یک آسمان عشق پاک
ویک دریابرکت
ازخداوندبرایتان خواهانم

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۸

نعره هیچ شیری

خانه چوبی را خراب نمیکند

من از سکوت موریانه ها میترسم...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۸

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.



از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان.

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن میسوزد

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست.

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد.

از استاد انشاء پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد.

از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود.

از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد میشود.

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر میگذارد

از خود عشق پرسیدم عشق چیست؟ گفت فقط یک نگاه

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۸

خسته ام...

اما تحمل می کنم...

خدایـــــــا؟

روزگارت با من و احساسم بد تا کرد.

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۰۸

چشمام به راه موند تا بياي ولي

وقتي كه اومدي گفتي بايد بري

گفتي مقصدم تو نيستي

نتونستم جلوتو بگيرم

برو ولي بدون انتظار

ديگه تموم شد

ديگه انتظار نميكشم

چون خودت ازم گذشتي

kharmagas
kharmagas
۱۳۹۵/۰۳/۰۷

ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی کمی ترسناک است.
اما ترسناکتر از آن «حسرت» است.