چه ظریفانه است

خلقت قلب آدمی

به تلنگری می شکند

به لحنی می سوزد

برای دلی می میرد

به نگاهی جان می گیرد

و به یادی می تپد

بگذار اکثر اوقات دیگران فکر کنند ، حق با آن‌هاست

به جای اثبات خود ، مهربان بودن را انتخاب کن

انسان پدیده ای غریب است

به فتح هیمالیا میرود

به کشف اقیانوس آرام دست میابد

به ماه و مریخ سفر می کند

تنها یک سرزمین است که هرگز تلاش نمی کند آن را کشف کند

هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند

اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند

شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر
شخصیت من چیزیه که من هستم
اما برخورد من بستگی داره به اینکه:
"تو" کی باشی...

خودمان را پیدا کنیم
نیمه ی گمشده مان پیشکش!
.

خوش به حالت آدم...!
خودت بودی و حوایت!
کسی نبود که حوایت را هوایی کند...!!!
.

خواستم وقی آمدم
چشم هایت را از پشت بگیرم...
دیدم طاقت شنیدن اسم هایی که می گویی ندارم

مـے گفتنـב:
” سختے ها نمک زنـבگــــــے است “
امّا چــرا کسـے نفهمیـב
که ” نمــــــک “
براے من که
خـــاطـــراتم زخمے است ....
شور نیــست ؛
مـــزه ” בرב ” مے בهــב !

به نام نقاش هستي

زندگي بافتن يک قالي است

نه به آن نقش و نگاري که دلت ميخواهد

نقشه در دست خداست

تو فقط مي بافي

نقشه را خوب ببين

نکند آخر کار...

قالي زندگي ات را نخرند