توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
پیرزن و قصاب .. :)
- تعداد نظرات : 3
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۱/۱۲
- نمايش ها : 276
توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد ،
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت :
ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافههاش .
همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن گفت: چی میخوای ننه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو
گفت هَمینو گُوشت بده ننه
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت :
پُونصَد تُومَن فَقَط آشغال گوشت مِشِه ننه .. بدم ؟
پیرزن یه فکری کرد گفت بده ننه !
قصاب اشغال گوشتهای اون جوون رو میکند میذاشت برای پیرزن
جوونی که فیله سفارش داده بود همینجور که با موبایلش بازی میکرد گفت :
اینارو واسه سگت میخوای مادر ؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت : سَگ ؟
جوون گفت آره سگ من این فیلهها رو هم با ناز میخوره ..
سگ شما چجوری اینا رو میخوره ؟
پیرزن گفت: میخُوره دیگه نِنه … شیکم گشنه سَنگم میخُوره …
جوون گفت نژادش چیه مادر ؟
پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه …
اینا رو برا بچههام میخوام اّبگوشت بار بذارم .
جوون رنگش عوض شد …
یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن …
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه اینارو برای سَگِت نگرفته بُودی ؟
جوون گفت : چرا
پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوریم نِنه …
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت .
” مواظب طرز حرف زدن و قضاوت های زود باشید “
نظرات دیوار ها
مرسی...
قشنگ بود
دمش گرم ...جالب گفت
ty