بلاگ كاربران


  • یادگار . . :)

  •   یک روزکه از تمامِ روزها دلتنگ‌تر بودی،   به وقتِ   خنک‌ترین   بادِ    پاییزی،   همان‌جا  که  فکر میکنی   دیگر   مکانی   برای   پناه  بردن   نیست،     سوارِ    رقصِ       یک      بر…
  • دلفین .. :)

  • حسن بهرامی یه کتاب داره به اسم "دلفین مرده"  یه جای داستان، راوی میگه: "مادربزرگ جامه‌ی گل گلی‌اش را بالا زد. - ببین چی کارم کرده.  انگار  کسی ترکه‌ی اناری را زده بود توی خون و چندباری محکم کوبیده بود روی برف. جامه‌اش را تند پایین کشید." نویسنده جای حرف زدن و توضیح دادن، یه تابلو گرفته جلو چشمامون، یه تصویر که  وقتی نگاش می‌کنیم درد می&zwn…
  • هوا .. :)

  • مادر بزرگِ من یه سرخپوست بود ... این شال‌ها مالِ اونه. یه روز بهم گفت : پسرم ! همه‌ ی ما با یک قوطی کبریت تو وجودمون متولد می‌شویم. ولی خودمون نمی‌تونیم کبریت‌هامون رو روشن کنیم. کبریت برای روشن شدن محتاج یه هوا و جرقه است. هوا می‌تونه نفسِ کسی باشه که دوستش داریم و جرقه می‌تونه یه صدای ِ گرم باشه ؛ عطر ِ یه غذا باشه یا آواز ِ یک پرنده ... ! . . . . . .…
  • دست به دست .. :))

  • این دفعه ‏اگه کسی گفت من چیزی نمی‌خورم ،  و بعدش که غذا اومد ، دست دراز کرد که از غذایِ شما برداره ،  همونجا محکمممم بزنین تو دهنش .  همه باید دست‌ به دستِ هم بدیم تا این عادت لوس از بین بره.            …
  • بچه .. :)

  • اگه بچه داشتم، پسر یا دختر، ازش نمیپرسیدم :"مشقهاتو نوشتی یا نه؟" میگفتم: "خوب عشق کردی؟" و اگه احیانا هنوز این کارو نکرده بود ، فحش بارونش می کردم . بهش می گفتم: "پس منتظر چی هستی؟ منتظری همه ی دندونهات بریزه؟ ها؟ چی فکر کردی؟ فکر کردی عمرِ نوح داری؟ پس کی می خوای شروع کنی؟ وقتی بازنشسته شدی؟ وقتی نصفِ عمرت هدر رفت؟ محضِ رضای خدا بجنب! برو جلو اگه دلت لرزید! منتظر نشو! امروز که داری ز…
  • جگر .. :))

  • شاعر میفرماید که :     هیچ کس نیست بگوید: «جگرت را بخورم»!  بخت ما یک فقره هند جگرخوار نداشت!        بخت شما در چه حاله ؟  جگرخوار دارید یا زوده ؟ 
  • اینجوری .. :))

  • من دوست دارم شخصی که باهاش چَت میکنم انقدر صمیمت بینِمون باشه که لازم نباشه هِی غلط املایی هامو ادیت کنم  مثلا بهش پی ام بدم بگم متساتسذتیتذخچ  طرف بگه حله چشاته بابا تو جون بخواه 
  • امید .. :)

  • می‌گفت : «از امید گفتن تو این روزا ، مثل گول زدن میمونه!» گفتم : شاید یکی گول خورد! شاید خندید . بخاطرش بخشید . بخاطرش ادامه داد .. بخاطرش تلاش کرد . این چرخه ‌ی سیاه و ناامید رختِ عزاشو درآورد ، آب و جارو کرد ، روزگار نفس کشید ، دنیا جای قشنگ تری شد ..            …
  • روز خواهد شد .. :)

  • روز خواهد شد و در آن تورا دوست خواهم داشت، روز خواهد شد.. پس نگران نباش اگر بهار تاخیر کرده است! و غمگین نباش اگر باران متوقف شده است. به ناچار رنگ آسمان تغییر خواهد کرد و ماه بر مدار می گردد ، روز خواهد شد! روز خواهد شد .. آن روز خواهم دانست چرا تمدن ، زنانه است و چرا شعر ، زنانه است و چرا نامه های عاشقانه زنانه هستند و چرا زنان ، هنگامی که عاشقند به گنجشک و نور و آتش بدل می شوند! روز خوا…
  • سرود ملی .. :|

  • ‏این جمله ی " اگر پادشاه بودم صدای خندت رو سرود ملی میکردم " خیلی جالبه فکر کن تو فینال تکواندو با یه پیتوروچاگی حریفو زدی قهرمان شدی با ابهت و لاتی میری رو سکو یهو صدای خنده ی فاطی از اسلامشهر پخش میشه :|