دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۷

گرچه مي‌گفتند و مي‌گفتم
شب بلند و زندگي در واپسينِ عمر کوتاه است
اما در ضميرِ من يقين فرياد مي‌زد
همتي کُن در صبوري ، صبح در راه است
صبح در راه است ، باور داشتم اين را
صبح بر اسب سپيدش تند مي‌تازد
وين شبِ شب ، رنگ مي‌بازد
صبح مي‌آيد و من در آينه موي سپيدم را
شانه خواهم کرد
قصّه‌ي بيداد شب را با سپيد صبحدم
افسانه خواهم کرد
شکوه خواهم کرد
کاين چه آئين است
باشکوه و بخت خواهم مُرد و خواهم گفت
زندگي اين است

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۷

زمان آدم ها رو دگرگون ميکند
اما تصويري را که از آنها داريم
ثابت نگه مي دارد
هيچ چيز دردناک تر از اين تضاد
ميان دگرگوني آدم ها و ثبات خاطره ها نيست


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۷

عاشقان جهان متحد شويد
ولشكري عظيم سوي اين تاريكي بفرستيد
من تنها مانده ام
كسي نمانده كنارم
دارم تا آخرين قطره خونم شكنجه مي شوم
نه ماه مي تابد
نه ستاره اي مي گذرد
زمان تازيانه مي زند
همه جمع شويد
مي خواهيم در اين تاريكي بزرگ
چراغي روشن كنيم
مستانه به آسمان برويم
همه بياييد
جهان جاي عاشقان نيست

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۶

یک عمر به دنبال شب و روز دویدم

در دایره ای بسته به بن بست رسیدم

من پشت به خورشید ، به دنبال کمی نور

افسوس که جز سایه ای از خویش ندیدم

در آینه گشتم به دنبال صدایی

از خویش به جز ناله واهی نشنیدم

آری نشنیدم و در این بین عجیب بود

نقاش نبودم ولی درد کشیدم

یک عمر قفس بافت در اندیشه ی من کرم

پروانه نشد کرم و هرگز نپریدم

تا مرگ فقط فرصت من چند شماره

معکوس شمردم و دگر هیچ ندیدم...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۶

نگران آیند‌تی دلشوره داری تو هر حالتی
اگه یه وقتایی ترسیدی
اگه جواب خوبی رو بدی دیدی
بدون
برگشتن ورق نزدیکه
دنیا همیشه تنگ و کوچیکه
یه روزی روبرو میشی با آرزوت

به خط های مستقیم مسیرت
خیره شو و هیچ وقت اسیر پشت سر نشو
تو خاطره نرو
مثل باد از کنار آدما رد شو
بزار پشت سرت بگن به هم
این دیوونه رو…
فقط تو خلوت
بگو با خودت همش بگو
بگو هر سقوط یعنی شروع پروازم
تمومه دنیا
اگه دست به دست هم بدن
سر راه تو یه سد بشن بازم..

هر چی که باید اتفاق بیفته
میفته یه روزی
نگران نباش..!

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۶

بعضیـ از آدمــا " خوبـــــــــــ " نمیبیننـ ،

امـــــــــآ

بدتر از اونـ اینهـ کهـ

بعضــیـ دیگـهـ،

" خوبیــــــ " رو نمیبیننـ ...!}

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۶

از رها کردن نترس

باور کن هیچ کس نمی تواند
چیزی که مال توست را از تو بگیرد

و تمام دنیا
نمی توانند چیزی که مال تو نیست را برایت حفظ کنند

همــه چیــز سـاده است
زنـدگــی...
عشــق...
دوست داشتــن...
عـادت کــردن...
رفتــن...
آمــدن...
امــا چیــزی کـه ســــــاده نیست
بـاور ایـن سـاده بـودن هـاست !
در حسرت گذشته ماندن ،
چیزی جز از دست دادن امروز نیست

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۴

. تن من که تنها نه ;

در و دیوار بی پیکر تنهایی ام,چار ستونش, "یکجا" , با جاری شدنت میلرزد...

هر آن;

ترس از, پای گذاشتن در مسیری که معبرش را "تو" یا "چون تویی" سد کند;

ترس از, سوء ظن!

ترس از, آهش! نفرینش!

...ترس از, دیوانگی ام......با من است....

...نباش!!

بغضم را مدام می شکنی!

نگاه کن؟؟!!

زندگی را باخته ام!!

نمی بینی رخت رسوایی چه بر تنم می رقصد؟؟!

نمی بینی تنهایم؟؟!

نمی بینی کسم نمی خواهد؟؟!

...نمی بینی مانده ام؟

چارقد خستگی را نمی بینی بر سرم زار می زند؟!

بی اعتمادی را در نگاه کسانم نمی بینی;

قدم تردیدشان سر چشم!...جای شکر دارد!

کلافه ام...نمی بینی؟

همه رفته اند از برم!.... این حوالی نمی بینی چه خلوت شده؟؟

....

چه شوم که نباشی؟

آخر....همه چیز که شده ام,کدامش بیشتر شوم تا راضی شوی؟

دلت چه جور خنک می شود؟!!

بازهم...بی گاه, راه کم می کنی و سراغ می گیری ام...

بازهم...هوا برت می دارد,بد مسیر می شوی به خاکی ام می زنی...

....چه کنم که خاطرت نباشد؟

دلم می خواهد سر را آنقدر در گریبان فرو برم تـــــــــــــــــا.... تمام شوم!

تا تمام شوی...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۴

سخت‌ترین قسمت عاشقی
آنجاست که تو را می‌بینم
اما تو مرا نمی‌بینی!

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۴

خیلی وقتا آدم نمی دونه چه مرگشه
آدم دلش می خواد درباره ش با یکی حرف بزنه ولی نمی دونه با کی
اگرم یکی پیدا بشه آدم نمی دونه از کجا شروع کنه . . .