بلاگ كاربران


یه روزگار بد یه دختر کور بود که پسری رو دوست داشت پسره هم اونو خیلی دوست داشت بعد دختره میگه اگه من بینا بودم اونوقت می فهمیدی که چقدر دوست دارم .بعد ها یکی پیدا میشه چشماشو می ده به دختره بعد دختره که بینا میشه می بینه دوست پسرش کوره ترکش می کنه ولی پسره بهش می گه برو ولی خیلی مراقب چشام باش

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


olooz
ارسال پاسخ

خاک برسره بیشعور.

rebecca
ارسال پاسخ
erfan1375
ارسال پاسخ

خاک بر سرش

erfan1375
ارسال پاسخ

خاک بر سرش

negari
ارسال پاسخ