توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
فراموش شده ها
- تعداد نظرات : 14
- ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۱/۰۹
- نمايش ها : 215
کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود
و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی...
در حال عبور او را دید، او را به داخل فروشگاه برد
وبرایش لباس و کفش خرید و گفت:
مواظب خودت باش
کودک پرسید:ببخشید خانم شما خدا هستید؟
زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم.
کودک گفت: می دانستم با او نسبتی داری!!!
MaRyA1371
نظرات دیوار ها
عالی
ممنونم
مرسی
پس من چی{4}
منم واست دوچرخه خریدما
پس من چی
ممنون
عالییییییییییییییی بود
tnx
مرررررسى قشنگ بود
خوب بود مرسی
مرسی