دیوار کاربران
peyman0082
۱۳۹۷/۰۴/۱۹
|
|
MahdiMa20
۱۳۹۷/۰۴/۱۶
از محبت اسکپولا ها گل میشود؟! |
|
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۴/۰۴
دیدے میگَن یِہ تارِ موتو با کُل دُنیا عَوَض نِمیکُنَن؟ |
|
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۴/۰۴
من برعکس خیلی ها---- |
|
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۳/۳۱
تــَمآم هوآ رآ بو مـے کشم |
|
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۳/۰۲
روزهای رفته زندگی را ورق میزنم |
|
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۳/۰۲
برای زنده ماندن دو خورشید لازم است؛ |
|
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۳/۰۲
به شخصیت خود بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید |
|
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۲/۰۷
من همونیَم کع مغزش یع پا دفتر خاطرات بود |
|
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۲/۰۷
یه زمانی از اینکه نکنه یه روز به اینجا برسیم نگران بودم. راستشو بخوای یه چیز بدتر از نگرانی کل وجودمو میگرفت. اگه یه روز باهات حرف نمیزدم دنیا رو سرم خراب میشد. بهت که زنگ میزدمو سرد بودی فک میکردم ازم ناراحتی یا از جایی عصبانی. میدونی یه جورایی ساده بودم. اصن فکرشو نمیکردم که ازم خسته شده باشی یا دیگه برات فرقی نداشته باشه بمونم یا نه. از بیست و چهار ساعت بیشتر از نصفشو به فکرت بودم. اونقدر که گاهی خوابتو میدیدم. اونقدر بهت فکر میکردم که مغزم پر از تو شده بود و جایی واسه بقیه نمونده بود. میدونی حرفایی که با بغض نوشته میشن توشون کلی درد ریخته میشه که درست مخاطبش اون دردو نمیفهمه. میدونی! چند روز پیش که بهم گفتی باید حسمو بُکُشم و منم بهت گفتم باشه، همون لحظه احساس کردم همه ی اون اهمیتایی که برات داشتم، از بین رفت. چون همیشه میگفتی با حسم مشکلی نداری. میدونی چیه؟ من به همین حرفای کوچیکت امیدوار میشدم و این اشتباه من بود. البته نه که فقط همین باشه. کلا عاشقت شدن، یه اشتباه محض بود که مرتکبش شدم. اما بعد ازینکه گفتی باید از بین ببرمش، تصمیم گرفتم خواستتو انجام بدم. شاید این تنها چیزی باشه که اوضاع رو ازین بدتر نکنه. |