دیوار کاربران


peyman0082
peyman0082
۱۳۹۷/۰۴/۱۹


MahdiMa20
MahdiMa20
۱۳۹۷/۰۴/۱۶

از محبت اسکپولا ها گل میشود؟!

1i2b3d4k
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۴/۰۴

دیدے میگَن یِہ تارِ موتو با کُل دُنیا عَوَض نِمیکُنَن؟
_مُتاسِفانہ دروغه..
پاش بیوفتِہ کُلِ هِیکَلِتو با آدَمے کِہ
فَقَط عَکس پروفایلِش بِہتَراز تو باشِہ عَوَض میکُنَن...

1i2b3d4k
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۴/۰۴

من برعکس خیلی ها----
رفــــــتارم تـــــــک نیــــــس...
امثالــــــم کــــــ♥ـم نــــــیس ...
فـــــازم غــــــم نیــــــس...
صِـــــــدام بَم نــــــیس...♥
کمـــــــرم خــــــــَم نـــــــیس...
حرفــــــام ســَـــــم نیــــــس...♥
چشـــــمام نـــــــَم نــــ♥ــیس...
مـــــــن خـــــاص نیســــــــتم...
آس و پــــــاس نیســــــــتم...♥
دنبــــــال مخاطـــــــب خاص نیســــــــتم..
عاشـــــِق یاس نیســـ♥ــــتم...
برای هیچکــــــــس لاستیـــــــــک زاپاس نیستـــــــَم...
من عقـــــــــده ای و بی احسْْــاس نیســـــ♥ــــــتم
بازم بگممممم؟؟
آقا من برعکـــــــــسه خیلـــــــــــی ها،
یـــــــه آدم عادی و معمـــــــ♥ــــولی ام...
دوس دارم خودم باشم...
خوشم نــــــــمیاد از اونایــے که خودشـــــونو بــــــالاتر وبهتــــــ♥ــــر از بقیــــــه میبیــــــنن...
ســــــاده باش...♥خـــــــــودت باش...♥همیـــــــــــن...

1i2b3d4k
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۳/۳۱

تــَمآم هوآ رآ بو مـے کشم
چشم مـےدوزم
زل مـے زنم...
انگشتم رآ بر لبآטּ زمیـטּ مے گذآرم:
هــــیس...
!مـے خوآهم رد نفس هآیش بـﮧ گوش برسد...!"
امآ...!
گوشم درد مـےگیرد از ایـטּ همـﮧ بـے صدآیـے
دل تنگـے هآیم را مچالـﮧ مـے کنم و
پرت مـے کنم سمت آسمآטּ!دلوآپس تو مـے شوم کـﮧ کجآے قصـﮧ مآטּ سکوت کرده ایـے
کـﮧ تو رآ نمـے شنوم

1i2b3d4k
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۳/۰۲

روزهای رفته زندگی را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشود
چه روزها که هر ثانیه اش یک سال گذشت
چه فکرها که ارامم کرد
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود
چه لبخندهایی که بی اختیار برلبانم نقش بست
چه اشکهایی که بی اراده از چشانم سرازیر شد
چه آدمها که دلم را گرم کردند وچه آدمها که دلم را شکستند
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم وشد
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان
وچه........
وسهم من از این همه , یادش بخیر میشود
کاش ارمغان روزهایی که گذشت
آرامشی باشد از جنس خدا
آرامشی که هیچگاه تمام نشود.....

1i2b3d4k
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۳/۰۲

برای زنده ماندن دو خورشید لازم است؛


یکی در آسمان و یکی در قلب...

1i2b3d4k
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۳/۰۲

به شخصیت خود بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید
زیرا شخصیت شما جوهر وجود شماست

وآبرویتان تصورات دیگران نسبت به شماست...

1i2b3d4k
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۲/۰۷

من همونیَم کع مغزش یع پا دفتر خاطرات بود
ولی الان فقط یادمه کع از اون روزای لعنتی چیزی یادم نیس

1i2b3d4k
1i2b3d4k
۱۳۹۷/۰۲/۰۷

یه زمانی از اینکه نکنه یه روز به اینجا برسیم نگران بودم. راستشو بخوای یه چیز بدتر از نگرانی کل وجودمو میگرفت. اگه یه روز باهات حرف نمیزدم دنیا رو سرم خراب میشد. بهت که زنگ میزدمو سرد بودی فک میکردم ازم ناراحتی یا از جایی عصبانی. میدونی یه جورایی ساده بودم. اصن فکرشو نمیکردم که ازم خسته شده باشی یا دیگه برات فرقی نداشته باشه بمونم یا نه. از بیست و چهار ساعت بیشتر از نصفشو به فکرت بودم. اونقدر که گاهی خوابتو میدیدم. اونقدر بهت فکر میکردم که مغزم پر از تو شده بود و جایی واسه بقیه نمونده بود. میدونی حرفایی که با بغض نوشته میشن توشون کلی درد ریخته میشه که درست مخاطبش اون دردو نمیفهمه. میدونی! چند روز پیش که بهم گفتی باید حسمو بُکُشم و منم بهت گفتم باشه، همون لحظه احساس کردم همه ی اون اهمیتایی که برات داشتم، از بین رفت. چون همیشه میگفتی با حسم مشکلی نداری. میدونی چیه؟ من به همین حرفای کوچیکت امیدوار میشدم و این اشتباه من بود. البته نه که فقط همین باشه. کلا عاشقت شدن، یه اشتباه محض بود که مرتکبش شدم. اما بعد ازینکه گفتی باید از بین ببرمش، تصمیم گرفتم خواستتو انجام بدم. شاید این تنها چیزی باشه که اوضاع رو ازین بدتر نکنه.