دیوار کاربران


arash1034
arash1034
۱۳۹۲/۰۸/۱۶

آدمها می آیند
خودشان را نشان میدهند
اصرار میکنند !
برای اثبات بودنشان و ماندنشان...
اصرار میکنند که تو نیز باشی همراهشان
همان آدمها ، وقتی که پذیرفتی بودنشان را
وقتی که باورشان کردی ،
به سادگی میروند
و تو میمانی با باوری که...

reyhaneh68
reyhaneh68
۱۳۹۲/۰۸/۱۶

خــیـلـی بـایـد بــی مــعــرفــت بــاشــی کـه نـفـهـمـی پـشـت جـمـلـه ی

"تــنــهــام نــذار مــن بــی تــو نــمـیـتـونـم"

چــه غــروری شــکــســتــه شــده ؛بــه خــاطــر دوســـت داشــتــنــت

و تــو خــیـــلی ســاده ازش بـــگــذری و بــری..

***

خلأ در هوا نیست…

در آغوش من است که خالى شده از تو…

@}; @}; @}; @};

hegmatane
hegmatane
۱۳۹۲/۰۸/۱۵

اي كه مي‌پرسي ز من كان ماه را منزل كجاست

منزل او دردل است امّا ندانم دل كجاست؟

** هلالي جغتائي **


hasmik
hasmik
۱۳۹۲/۰۸/۱۵

http://www.hamkhone.ir/member/7104/blog/view/62663/ بیوگرافی

Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۸/۱۵

******************************************
نیمه شب آواره و بی حس و حال در سرم سودای جامی بی زوال

پرسه ایی آغاز کردیم در خیال دل بیاد آورد ایام وصال

از جدایی یک دو سالی میگذشت یک دوسال از عمر رفت و برنگشت

دل بیاد آورد اول بار را خاطرات اولین دیدار را

آن نظر بازی آن اصرار را آن دو چشم مست آهو وار را

همچو رازی مبهم و سر بسته بود چون من از تکرار او هم خسته بود

امد و هم اشیان شد با منو هم نشین و هم زبان شد با منو

خسته جان بودم که جان شد با منو ناتوان بود و توان شد با منو

دامنش شد خوابگاه خستگی این چنین آغاز شد دلبستگی

وای از آن شب زنده داری تا سحر وای از آن عمری که با او شد به سر

مست او بودم زه دنیا بی خبر دم به دم این عشق میشد بیشتر

آمد و در خلوتم دم ساز شد گفتگوها بین ما آغاز شد

گفتمش ......

گفتمش در عشق پا برجاست دل گر گشایی چشم دل زیباست دل

گر تو ذورق وان شوی دریاست دل بی تو شام بی فرداست دل

دل زه عشق روی تو حیران شده در پی عشق تو سرگردان شده

گفت .........

گفت در عشقت وفادارم بدان من تو را بس دوست میدارم بدان

شوق وصلت را به سر دارم بدان چون تویی مخمور خمارم بدان

با تو شادی می شود غم های من با تو زیبا می شود فردای من

گفتمش عشقت به دل افزون شده دل زه جادوی رخت افزون شده

جز تو هر یادی به دل مدفون شده عالم از زیباییت مجنون شده

بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش طعم بوسه از سرم برد عقل و هوش

در سرم جز عشق او سودا نبود بحر کس جز او در این دل جا نبود

دیده جز بر روی او بینا نبود همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود

خوبی او شهره عافاق بود در نجابت در نکویی طاق بود

روزگار.....

روزگار اما وفا با ما نداشت طاقت خوشبختی ما را نداشت

پیش پای عشق ما سنگی گذاشت بی گمان از مرگ ما پروا نداشت

آخر این قصه هجران بود و بس حسرت و رنج فراوان بود و بس

یار ما را از جدایی غم نبود در غمش مجنون عاشق کم نبود

بر سر پیمان خود محکم نبود سهم من از عشق جز ماتم نبود

با من دیوانه پیمان ساده بست ساده هم آن عهد و پیمان را شکست..

بی خبر پیمان یاری را گسست این خبر ناگاه پشتم را شکست

آن کبوتر عاقبت از بند رفت رفت و با دلداری دیگر عهد بست

با که گویم او که هم خون من است خسم جان و تشنه خون من است

بخت بد بین وصل او قسمت نشد این گدا مشمول اون رحمت نشد

آن طلا حاصل به این قیمت نشد عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست

با چنین تقدیر بد تدبیر نیست از غمش با دود و دم هم دم شدم

باده نوش غصه او من شدم مست و مخمور و خراب از غم شدم

زره زره آب گشتم

کم شدم.....

آخر آتش زد دل دیوانه را ......

آخر آتش زد دل دیوانه را

سوخت بی پروا پر پروانه را

عشق من .....

عشق من از من گذشتی خوش گذر بعد از این حتی تو اسمم را نبر

خاطراتم را تو بیرون کن زه سر دیشب از کف رفت فردا را نگر

اخر این یک بار از من بشنو پند بر منو بر روزگارم دل نبند

عاشقی را دیر فهمیدی چه سود ..... عشق دیرین گسسته تار و پود

گر چه آب رفته باز اید به رود ماهی بیچاره اما مرده بود...

بعد از این هم آشیانت هر کس است .... بعد از این هم آشیانت هرکس است

باش با او یاد تو ما را بس است

************************************************
+++++5+++++

************************************************

Fardin1995
Fardin1995
۱۳۹۲/۰۸/۱۴

ملتی که فارسی حرف بزنن

عربی دعا کنند انگلیسی نسخه بنویسند

اما به هیچ زبانی فکر کنند عاقبتش همین می شود

"محمود دولت آبادی"

*+*+*+*+*

راميـن
راميـن
۱۳۹۲/۰۸/۱۴

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ

Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۸/۱۳

تنها میان تن ها چه عاشقانه مانده ام

در بیهودگی انتظار پیوستن به تو چه بی صبرانه مانده ام

چه خوانه دوریت را بر سردر خانه نوشته اند

و من در نخواندن آن چه پافشارانه مانده ام

چه بسیار است دورویی ها ، فراموش کردن ها و گفتن ها

و من در این هم همه چه صادقانه مانده ام

رفیقان با نارفیقی خود رفیقند

من هنوز با آنان چه دوستانه مانده ام

خاستگاه من کجاست که من آن جا قنودن خواهم

من در پیمودن آن چه عاجزانه مانده ام

تنها میان تنها چه عاشقانه مانده ام

****************************

صدایت می کنم باران

نگاهت می کنم ای عشق

و امشب شور دلتنگی

هوای خانه ی دل شد

عجب دل را!
ببین ما را چه حاصل شد ؟

و عشق آمد

از اول بی صدا آرام و آهسته

به نرمی آمد و با عشق

یکدل شد

از این پس حاکم محض خلایق شد

و ما را باز سکوت شرم حاصل شد

ندایش ضربه دل شد

عجب دل را !

*********************************

شايد اشتباهه اما عاشقا دروغ مي گن آدماي مهربون

و با وفا دروغ مي گن اونا كه مي گن كه تا هميشه

ديوونتن بذار بي پرده بگم كه به شما دروغ مي گن

اونا كه ميان به اين بهونه ها ، كه اومدن از توي

شهر قشنگ قصه ها ، دروغ مي گن اونا كه فدات

بشم تكيه كلامشون شده به تموم آسمونا ، به خدا

دروغ مي گن اونا كه با قسم و آيه مي خوان بهت

بگن تا قيامت نمي شن ازت جدا ، دروغ مي گن

**********************************
روزی اگر به سراغ من آمد به او بگو :

من خوب می شناختمش

نامت چو آوازی همِشه بر لب او بود .

حتی زمان مرگ

آن لحظه های پر ز درد و غم و غروب آن بیقرار عشق

چشم انتظار دیدن رویت نشسته بود .

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

شب در میان تاریکی در نور ماهتاب هر روز در درخشش خورشید تابناک

هر لحظه در برابر آیینه ی زمان آن دختر سکوت ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته بود روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

جز تو دلش را به هیچ کس امانت نداد هرگز خیانتی به دستان تو نکرد

هرگز نگاه پاک و زلال تو را ؛ با هیچ چشم سیاه مستی عوض نکرد

تا آخرین نفس ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته بود

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

افسوس ! دیر شد ؛ ای کاش !

کمی زودتر می آمدی من خوب می دانم

حتی در آن جهان آن خفته ی خموش ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته است

روز ی اگر .......

اما ؛ نه ؛ او هیچوقت دیگر نمی آید .

************************************************************

+++++5+++++

************************************************************

Ali1374
Ali1374
۱۳۹۲/۰۸/۱۳

صدر در صد
اینطوریه
عذرخواهیشون

راميـن
راميـن
۱۳۹۲/۰۸/۱۳

تو جاده پلیس جلو یه ماشین رو میگیره و میگه :
چون از صبح اولین کسی هستی که کمربند بستی برنده 100 هزار تومن پول شدی
..حالا می خوایی باهاش چیکار کنی??
مرد میگه :میرم باهاش گواهی نامه میگیرم.
زنش سریع میگه:جناب سروان این وقتی اکس میزنه چرتو پرت میگه به حرفاش توجه نکن.
بچشون از پشت میگه:بابا من که بهت گفتم با ماشین دزدی قاچاق نکنیم!!!
یه صدا از صندوق عقب میاد:اقا از مرز رد شدیم???