بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    بنام خدا

  • تعداد نظرات : 1
  • ارسال شده در : ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
  • نمايش ها : 117

سلامی چو بوی خوش آشنايي   بدان مردم دیده روشنايي
درودی چو نور دل پارسایان   بدان شمع خلوتگه پارسایی
نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای   دلم خون شد از غصه ساقی کجایی
ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا   فروشند مفتاح مشکل گشایی
عروس جهان گر چه در حد حسن است   ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی
دل خسته من گرش همتی هست   نخواهد ز سنگین دلان مومیایی
می صوفی افکن کجا می‌فروشند   که در تابم از دست زهد ریایی
رفیقان چنان عهد صحبت شکستند   که گویی نبوده‌ست خود آشنایی
مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع   بسی پادشاهی کنم در گدایی
بیاموزمت کیمیای سعادت   ز همصحبت بد جدایی جدایی
مکن حافظ از جور دوران شکایت   چه دانی تو ای بنده کار خدایی

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


تیــارا
ارسال پاسخ

درود بر حضرت حافظ
سپاستان