دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۸

زنه به شوهرش میگه واسه شام
چی خریدی ؟؟
شوهرش میگه کوفت ، زهر مار ، درد بی درمون !!

زنه میگه؛ خوب کاری کردی
ننت واسه شام داره میاد اینجا !!!

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۸

ﺑـَﻌﻀـﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ ﻋﯿﻦ ﺑـﺎﺭﻭﻥ ﻣـﯽ ﻣـﻮﻧﻦ
ﺍﻭﻟﺶ ﮐـﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﻬﺖ ﻃﺮﺍﻭﺕ ﻣﯿﺪﻥ ﺷﺎﺩﯼ ﻣﯿﺪﻥ
ﻭﻟﯽ ﺁﺧﺮﺵ …
ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻮ ﺑﺎ ﮔِﻞ ﻭ ﺷﻞ ﯾﮑﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﯿﺮﻥ
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﺻﻔﺖ ﺑﺎﺵ
ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﮔِﻞ ﺑﺸﯽ …!

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۴

تو عزیزِ خدایی !
و آرزوی کسی در این دنـیا
که هـر روز صبح به شوقِ دیدن تو چشم هایش را باز می کند!
هر روز صبح خندان تر باش!
آرام تر؛
مهربان تـر؛
بخشنده تر؛
صبورتر؛
باگذشت تر..!
حواست به نگاه خدا باشد
که چش‍مش به زیباتر شدن و لـایق تر شدن توست!
صبح یعنی لبخند…
لبخند یعنی تو…
تو یعنی اوج خلقت…

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۴

گر تو آزاد نباشی، همه دنیا قفس است...!

تا پر و بال تو و راه تماشا بسته ست،

هر کجا هست، زمین تا به ثریا قفس است...!

تا که نادان به جهان حکمروایی دارد،

همه جا در نظر مردم دانا قفس است...!

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۴

آرایشگر به قدری سرم را سرسری تراشید که نتوانستم سری توی سرها در بیاورم.

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۴

ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ : ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﺕ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ؟
ﭼﻮﭘﻮﻥ : ﮐﺪﻭﻣﺎ؟ﺳﻔﯿﺪﺍ ﯾﺎ ﺳﯿﺎﻫﺎ؟
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ : ﺳﯿﺎﻫﺎ .
ﭼﻮﭘﻮﻥ : ﻋﻠﻒ میخورن
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ : ﺳﻔﯿﺪﺍ ﭼﯽ؟
ﭼﻮﭘﻮﻥ : ﺍﻭﻧﺎﻫﻢ ﻋﻠﻒ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ .
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ : ﺷﺒﺎ ﮐﺠﺎ ﻧﮕﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﺍﺭﯼ؟
ﭼﻮﭘﻮﻥ: ﺳﻔﯿﺪﺍ ﯾﺎ ﺳﯿﺎﻫﺎ؟
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ : ﺳﯿﺎﻫﺎ .
ﭼﻮﭘﻮﻥ : ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺰﺭگه
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ : ﺳﻔﯿﺪﺍ ﭼﯽ؟
ﭼﻮﭘﻮﻥ : ﺍﻭﻧﺎ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺗﻮ ﻫﻤﻮﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺰﺭﮔﻪ .

ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ : ﺑﺎ ﭼﯽ ﺗﻤﯿﺰﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﭼﻮﭘﻮﻥ : ﺳﻔﯿﺪﺍ ﯾﺎ ﺳﯿﺎﻫﺎ؟
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ : ﺳﯿﺎﻫﺎ .
ﭼﻮﭘﻮﻥ : ﺑﺎ ﺁﺏ ﺗﻤﯿﺰﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ .
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ : ﺳﻔﯿﺪﺍ ﺭﻭ ﺑﺎ ﭼﯽ؟
ﭼﻮﭘﻮﻥ : ﺍﻭﻧﺎﺭﻭﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺗﻤﯿﺰﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ .
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﻩ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ :
اگه فرقی ندارن چرا هی میپرسی سیاها یا سفیدا؟؟
مگه من مسخره توام
ﭼﻮﭘﻮﻥ میگه: ﺁﺧﻪ ﺳﻔﯿﺪﺍ ﻣﺎﻝ ﻣﻨﻪ .
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ : ﺳﯿﺎﻫﺎ ﻣﺎﻝ ﮐﯿﻪ؟
ﭼﻮﭘﻮﻥ : ﺍﻭﻧﺎﻫﻢ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﻣﻪ

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۴

آهنگ غمگین میزارم … مامانم میگه : چت شده ? ولت کرده خبر مرگش !؟

شاد میزارم ، میگه : ذلیل شده دوباره برگشت؟

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۴

در فرو بسته ترین دشواری

در گرانبارترین نومیدی،

بارها بر سر خود بانگ زدم:

"هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!"

بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کار

کوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار!

وَه چه نیروی شگفت انگیزیست

دستهایی که به هم پیوسته ست...!

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۴

خدايــــا فانوست را کمي پايين تر بگير
جاده اي که در آن قدم نهاده ام تاريک است،
انتهايش را نمي دانم چيست. ميترسم انتهايش بن بست باشد
تو را به مهربانيت سوگند، فانوست را کمي پايين تر بگير تا روشني بخش راه نامشخصم باشد.
نمي خواهم بي فانوس تو به جايي برسم که برگشتنم دشوار گردد و پشيمان شوم.
اي مهربانترينم ، من اکنون سخت به نور فانوست محتاجم

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۴

دروغگو آدم بدی نیست چون میداند حقیقت تلخ است، لذا باعث اوقات تلخی مردم نمی شود