بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    گروه نود و نه

  • تعداد نظرات : 2
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۲/۰۲
  • نمايش ها : 317

 

 پادشاهی كه به یك كشور بزرگ حكومت می كرد ، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست.
روزی پادشاه در كاخ قدم می زد. هنگامی كه از آشپزخانه عبور می كرد ، صدای ترانه ای را شنید. به دنبال صدا ، پادشاه متوجه یك آشپز شد كه روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد.
پادشاه بسیار تعجب كرد و از آشپز پرسید: چرا اینقدر شاد هستی؟
آشپز جواب داد: قربان ، من فقط یك آشپز هستم، اما تلاش می كنم تا همسر و بچه ام را شاد كنم. ما خانه ای حصیری تهیه كرده ایم و به اندازه كافی خوراك و پوشاك داریم. بدین سبب من راضی و خوشحال هستم...
پس از شنیدن سخن آشپز ،پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت كرد . نخست وزیر به پادشاه گفت: قربان ، این آشپز هنوز عضو گروه 99
نیست!! اگر او به این گروه نپیوندد، نشانگر آن است كه مرد خوش بینی است
پادشاه با تعجب پرسید: گروه 99 چیست؟؟
نخست وزیر جواب داد : اگر می خواهید بدانید كه گروه 99 چیست، باید این كار را انجام دهید : یك كیسه با 99 سكه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید . به زودی خواهید فهمید كه گروه 99 چیست!!
پادشاه بر اساس حرف های نخست وزیر ، فرمان داد یك كیسه با 99 سكه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند...
آشپز پس از انجام كارها به خانه بازگشت و در مقابل در ، كیسه را دید. با تعجب كیسه را به اتاق برد و باز كرد . با دیدن سكه هایی طلایی ابتدا متعجب شد و سپس از شادی آشفته و شوریده گشت. آشپز سكه های طلایی را روی میز گذاشت و آنها را شمرد. 99 سكه ؟؟ آشپز فكر كرد اشتباهی رخ داده است . بارها طلاها را شمرد ؛ ولی واقعاً 99 سكه بود
او تعجب كرد كه چرا تنها 99 سكه است و 100 سكه نیست!! فكر كرد كه یك سكه دیگر كجاست و شروع به جستجوی سكه صدم كرد.
!!!!!!اتاق ها و حتی حیاط را زیر و رو كرد ؛ اما خسته و كوفته و ناامید به این كار خاتمه داد
آشپز بسیار دل شكسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش كند تا یك سكه طلایی دیگر بدست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به یكصد سكه طلا برساند.
تا دیروقت كار كرد. به همین دلیل صبح روز بعد، دیرتر از خواب بیدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد كرد، كه چرا وی را بیدار نكرده اند!! آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمی خواند؛ او فقط تا حد توان كار می کرد!
پادشاه نمی دانست كه چرا این كیسه ، چنین بلایی بر سرآشپز آورده است و علت را از نخست وزیر پرسید.

نخست وزیر جواب داد: قربان ، حالا این آشپز رسماً به عضویت گروه99 درآمد

اعضای گروه 99 ، چنین ا فرادی هستند
آنان زیاد دارند ، اما راضی نیستند!

 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


maryam1352
ارسال پاسخ

ممنون

Amir_ehsan
ارسال پاسخ

مرسی