دیوار کاربران


nima
nima
۱۳۹۲/۱۰/۲۱

درياي بزرگ يا گودال كوچك، فرقي نمي كند.

زلال كه باشي آسمان در توست

+5

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۱۰/۲۱

خدا کنه

آدم 1000 میلی متر زیر خط فقر باشه !!!!!!

ولی حتی 1 میلی متر هم زیز خط فهم نباشه !!!!!!!

.............................................

دوست عزیز بلاگ جدیدم : همیشه از خدا تشکر کن !!!!


http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/77561/

دوست عزیز ممنون و خوشحال میشم بخونی و نظر بدی

+++5+++

Fardin1995
Fardin1995
۱۳۹۲/۱۰/۲۱

بعضیا “برای” رسیدن به جایی

و بعضیا “بعد” از رسیدن به جایی

همه چیزو زیر پا میذارند . . .

*+*+*+*+*

ahad2013
ahad2013
۱۳۹۲/۱۰/۱۹

برای دوست داشتن وقت لازم است

اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است . . .

ahad2013
ahad2013
۱۳۹۲/۱۰/۱۹

همیشه یادمون باشه که نگفته ها رو میتونیم بگیم

اما گفته ها رو نمى تونیم پس بگیریم . . .

ahad2013
ahad2013
۱۳۹۲/۱۰/۱۹

چه نقاش ماهری است

فکر و خیال

وقتی که دانه دانه موهایت را سفید می کند .

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۱۰/۱۸

فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!

..........................................

بلاگ جدیدم : این خیلی مهمه که برای یک نفر تو این دنیا خیلی مهم باشی…

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/76692/

دوست عزیز ، مطمئن باش نخونی و نظر ندی ، از کیسه ات رفته * هههه ، ممنون

aarash
aarash
۱۳۹۲/۱۰/۱۶

اكنون
نزدیكتر بیا
و گوش كن
به ضربه های مضطرب عشق
كه پخش می شود
چون تام تام طبل سیاهان
در هوی هوی قبیله اندامهای من
من ،حس می كنم
من می دانم
كه لحظه آغاز كدامین لحظه است
اكنون ستاره ها همه با هم
همخوابه می شوند
من در پناه شب
از انتهای هر چه نسیم است ،می وزم
من در پناه شب
دیوانه وار فرو می ریزم
با گیسوان سنگینم،در دستهای تو
و هدیه می كنم به تو گلهای استوایی این گرمسیر سبز جوان را
با من بیا
با من به آن ستاره بیا
به آن ستاره كه هزاران هزار سال
از انجماد خاك ،و مقیاس های پوچ زمین دوراست
و هیچكس در آنجا
از روشنی نمی ترسد
من در جزیره های شناور به روی آب نفس می كشم
من
در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد
با من رجوع كن
با من رجوع كن
به ابتدای جسم
به مركز معطر یك نطفه
به ابتدای جسم
به لحظه ای كه از تو آفریده شدم
با من رجوع كن
من نا تمام ماندم از تو
اكنون كبوتران
در قله های پس…انم
پرواز می كنند
اكنون میان پیله لبهایم
پروانه های بوسه در اندیشه گریز فرو رفته اند
اكنون محراب جسم من
آماده عبادت عشق است
با من رجوع كن
من نا توانم از گفتن
زیرا كه «دوستت دارم»حرفیست
كه از جهان بیهودگی ها
و كهنه ها و مكررها میآید
با من رجوع كن
من ناتوانم از گفتن
بگذار در پناه شب،از ماه بار بردارم
بگذار پر شوم
از قطره های كوچك باران
از قلب های رشد نكرده
از حجم كودكان به دنیا نیامده
بگذار پر شوم
شاید كه عشق من
گهواره تولد عیسای دیگری باشد

aarash
aarash
۱۳۹۲/۱۰/۱۶

"شعر سيب از دکتر حميد مصدق و جواب فروغ فرخزاد به اين شعر"

تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

" جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق"

من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

aarash
aarash
۱۳۹۲/۱۰/۱۶

یاد دارم در غروبی سرد سرد

می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد

داد می زد : کهنه قالی می خرم

دسته دوم جنس عالی می خرم

کاسه و ظرف سفالی می خرم

گر نداری کوزه خالی می خرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست

عاقبت آهی کشید بغضش شکست

اول ماه است و نان در سفره نیست

ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟

بوی نان تازه هوشش برده بود

اتفاقا مادرم هم روزه بود

خواهرم بی روسری بیرون دوید

گفت اقا سفره خالی می خرید…؟