دیوار کاربران


MrCoffee
MrCoffee
۱۳۹۴/۰۹/۱۵

حرف هایِ بزرگ را بگذاریم دیگران بزنند
ما با همین کلماتِ کوچک هم به مقصد می رسیم
کلماتِ کوچک،کلماتِ بزرگی هستند
خیلی از زندگی ها با یک "سلام" آغاز شده است.

MrCoffee
MrCoffee
۱۳۹۴/۰۹/۱۵

نمی دانم چرا مردم
حرف زدن با دهان پر را بد می دانند
ولی حرف زدن با مغز خالی را نه!

MrCoffee
MrCoffee
۱۳۹۴/۰۹/۰۴

انسان کامل انسانی است که از هر دو وجه زنانگی و مردانگی روحش بهره ببرد... اگر قرار است جایی عشق بورزیم... اگر قرار است جایی محکم و استوار باشیم... اگر قرار است یک بحران روحی را به سختی طی کنیم... اگر قرار است جاهایی زیبا پسند و حساس باشیم...
و در همه موقعیت ها نگاه کنیم زن هستیم یا مرد... آنچه روحمان تشنه ی اوست را ببینیم حس کنیم و انجام دهیم

MrCoffee
MrCoffee
۱۳۹۴/۰۹/۰۴

وقتی اندوه را با مسافتی طولانی بیاد می اوریم نامش دلتنگی است

MrCoffee
MrCoffee
۱۳۹۴/۰۹/۰۳

la promesse de la rencontre
la rue d'en couleursle bord du acacia
le banc de pierre
assieds sur le banc,tu m'attends
jusqu'à je suis en voie
tu seras impatient
tapisses la rue avec la fleur reve
fais arriver coucher de soleil à nuit
avec le coeur seulinformes la lune jusqu'à devras le feu
de la rue d'en couleurs avec belle
déchires le jirdin du regard
vois la voie 100fois à la momentje sera à coté de toi
dans la rue d'en couleurs
à l'heure rouge du ennui
rosee de l'amour
moi et toi comme les fleurs maryams

hadis66
hadis66
۱۳۹۴/۰۹/۰۱

MrCoffee :
دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،
دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…
این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…
شروع می‌کنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟
بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!
سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند
غریب است دوست داشتن.
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند

فوق العاده بود

MrCoffee
MrCoffee
۱۳۹۴/۰۸/۲۸

هر جدایی یک نوع مرگ است
و هر ملاقات یک نوع رستاخیز
- شوپنهاور

MrCoffee
MrCoffee
۱۳۹۴/۰۸/۲۷

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،
دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…
این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…
شروع می‌کنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟
بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!
سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند
غریب است دوست داشتن.
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند