توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
روی تنهایی خود ...
- مانده تا برف زمین آب شود مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر ناتمام است درخت زیر برف است تمنای شناکردن کاغذ در باد و فروغ تر چشم حشرات و طلوع سر غوک از افق درک حیات مانده تا سینی ما پرشود از صحبت سنبوسه و عید در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف تشنه زمزمه ام مانده تا مرغ سرچینه ی هذیانی اسفند…
و زمان روی ستون فقرات گل یاس ..
- پشت كاجستان ، برف .. برف، یك دسته كلاغ جاده یعنی غربت .. باد ، آواز ، مسافر ، و كمی میل به خواب .. شاخ پیچك و رسیدن ، و حیاط .. من ، و دلتنگ، و این شیشه خیس می نویسم ، و فضا می نویسم ، و دو دیوار ، و چندین گنجشك .. یك نفر دلتنگ است یك نفر می بافد یك نفر می شمرد یك نفر می خواند زندگی یعنی : یك سار پرید .. از چه دلت…