بلاگ كاربران


  • به اطرافتون خوب نگاه کنید

  • ﺗﻮ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎ… ﺁﻗﺎ .. ﺗﻮ ﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻟﻮﺍﺷﮏ ﺍﺯﻡ ﺑﺨﺮ !! ﻧﮕﺎﺵ ﮐﺮﺩﻡ … ﭼﺸﻤﺎﺷﻮ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺷﺘﻢ … ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ... ﺍﮔﻪ ۴ ﺗﺎ ﺑﺨﺮﯼ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﻫﻢ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻡ… ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺳﻤﺖ ﭼﯿﻪ… ؟ ﻓﺎﻃﻤﻪ…ﺑﺨﺮ ﺩﯾﮕﻪ !… ﮐﻼﺱ ﭼﻨﺪﻣﯽ ﻓﺎﻃﻤﻪ … ؟ ﻣﯿﺮﻡ ﭼﻬﺎﺭﻡ… ﺍﮔﻪ ﻧﻤﯽﺧﺮﯼ ﺑﺮﻡ ... ﻣﯽ ﺧﺮﻡ ﺍﺯﺕ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻣﻢ ﺑﯿﺎﻥ ﻫﻤﺸﻮ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﯾﻢ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﮐﺠﺎﻥ ﻓﺎﻃ…
  • امروز و فردا کردنا

  • من آنقدر امروز و فرداهای نیامدن را دیده ام که دیگر هیچ وعده بی سرانجامی خواب و خیال و آرزوهایم را آشفته نمیکند... حالا یاد گرفتم که فراموشی دوای درد همه نداشتن ها نخواستن ها و نیامدن هاست... یاد گرفتم که از هیچ لبخندی خیال دوست داشتن به سرم نزند! یاد گرفتم که بشنوم تا فردا... و به روی خود نیاورم که فرداها هیچوقت نمی آیند.…
  • حرمت بوسه

  • به لب های ساده ات بیاموز لب های وحشی هر هرزه ای لایق بوسه های آتشینت نیست، کسی را ببوس که حرمت بوسه را بداند و حداقل بخاطر بوسه هایت فردا که از کنارت رد شد با نیشخند نگوید:**همخونه**...
  • خیلی دلم برات تنگ شده

  • وقتی برف باریدن میگیره همه جا سپیدی برف فرا میگیره وقتی یه وجب برف روی خاک میشینه غمی بزرگ دلتو فرا میگیره وقتی برف از آسمون باریدن میگیره و برف ها , روی زلف های گرمت, میشینه سرتو که به جلو خم میکنی,این شعر منو میفهمی همه آدما میان و میرن,رویای منم میاد و میره با هر بخششی انتقامی میاد و میره وقتی این شعر منو فهمیدی ,منم درک میکنی من این شعرو برای همه عاشقا نوشتم چنان برفی بارید که دستام یخ زد روحم…
  • تقدیم به عشقم که الان دستاش تو دستای یکی دیگه هستش…

  • خبر به دورترین نقطه جهان برسد مخواست او,به من خسته, بی گمان برسد شکنجه بیشتر از این,که پیش چشم خودت کسی که سهم تو بوده,به دیگران برسد چه میکنی اگر او را,که خواستی یک عمر براحتی, کسی از راه, ناگهان برسد رها کنی برود,از دلت جدا باشد به آنکه دوستترش داشته, به آن برسد رها کنی بروند,تا دو تا پرنده بشوند خبر به دورترین نقطه جهان برسد گلایه ای نکنید, بغض خویش را بخورید که هق هق تو,مبادا به گوششان برسد خد…
  • تقدیر یا جبر الهی

  • ما ها اکثر اوقات یه چیزایی از خدا میخواییم که نباید بخواییم بعضی وقت ها یه چیزایی رو میبینم که نباید میدیدیم مثلا از خدا میخواییم که خدایا یکاری کن که من تو کنکور فلان شهر قبول بشم یعنی خیر خودمون رو تو این خواسته میبینیم ولی خدا چون آفریدگار زمین و زمانه میبینه که اگه ما بریم اون شهر یه سری مشکلاتی برامون پیش میاد که اصلا به صلاحمون نیست چون ما به این مسائل اشراف نداریم به ناچار با خودمون میگیم …
  • حکمت زندگی کردن در این دنیا

  • بعضی از ما ها مخصوصا خود من تو بعضی مواقع که شرایط بر وفق مراد ما نیست مدام این جمله ها رو تکرار میکنیم که "اه لعنت به این زندگی" یا اینکه" اه از این زندگی دیگه خسته شدم" و از این جور حرفا. انگار یادمون رفته که وقتی تو دنیای ازل زندگی میکردیم چقدر بخدا اصرار میکردیم که اگه شده لااقل ما رو یه چند لحظه به دنیا بیار تا یکمی هم تو اون دنیا زندگی کنیم به خیال خودمون فکر میکردیم که دنیای ازلی دیگه خسته …