کــــاش در دهکده عشـــق فراوانی بود .. .. توی بازار صــــداقت کمی ارزانی بود
کــــاش اگر گـــاه کمی لطف به هم میکردیم مختصر بود .. .. ولی ساده و پنهانی بود
کـــاش به حـــرمت دلهای مسافر هر شـــب .. .. روی شفاف ترین خـــاطره مهـــمانی بـــود
کــــاش دریـــا کمی از درد خودش کـــم می کرد .. .. قرض میداد به مـــا هرچه پریـــشانی بود
این روزا ..... عادت گلا مرگو بهونه کردنه کار چشای ادما.... دلی رو دیوونه کردنه
این روزا کار روئیامون از پــونه خــونه ساختنه .. .. نشونه پـــروانگی زندگیا رو بـــاختنه
این روزا تنها چارمون شـــاید پرنده مردنه رو بـــــام پـــاک اسمون ستاره رو شــمردنه . . .

خداوندا ای راستگو ترین راستگویان و ای مهربان ترین مهربانان.سخنانی گفته ام گر راست نبوده اند و تو ان هارا شنیده ای و از عهدهایی که بر ان ها وفا نکرده ام وخود میدانم که بد کرده ام ...الهی اکنون به تو پناه می برم از این که باز راست نگوییم و به انچه گفته ام عمل نکنم پروردگارا پس خطاهایم را ببخش ومرا یاری کن تا جبران نماییم ای مهربان مهربانان به ما جوانان قدرت تغییر را بده ......امین....

ادم ها مثل کتاب هستن.. از روی بعضی ها باید مشق زندگی نوشت از روی بعضی دیگر باید جریمه نوشت..برخی را باید بارها خواند تا فهمید برخی را باید نخوانده دور انداخت...
................تقدیم به همه دوستان عزیزم که خود دایره المعارف خوبیهان.................
........................................علی یارتون............................................

ادمهای خالص را دوست دارم همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند همانهایی که برای همه کس لبخند شیرین دارند و همان هایی که بوی ناب ادم میدهند ومن باور دارم که تو از همان هایی

شب است و دربه در کوچه های پر دردم فقیرو خسته به دنبال دوست هستم اسیر ظلمتم ..
رفیق من کجا ماندی ..... من به اعتبار تو فانوس نیاوردم....
..........................شــــــــــــــب هــــــــــــمـــــــــــتون به خیر رفــــــقــــــا...................

راستی خدا دلم هوای دیروز را کرد
هوای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز از روی زمین یک قاصدک بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا به دست تو برسد
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشید فقط و فقط نردبانی بکشم تا تو... تا آسمانت
دلم میخواهد …
می شود باز هم برگردم به کودکی آیا؟

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد.....
بختم از یار شود رختم از اینجا ببرد..

.............M...........

سر بر شانه خدا بگذار؛
تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند….
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت …..
به رقص درآیی…..
قصه عشق ، انسان بودن ماست….
اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
فهمیدن احســاس
کار هر آدمی نیست…!
m...
s...

عشق..

"عـــــاشق” را کـــه بــرعکــــس کنـــی
می شــــود “قـــشاع”
دهخــــدا را می شــناسی؟
لــــغت نــامه اش را کــــه بــاز کـــردم نـــوشته بود:
قــــشاع: دردی که ادم را از درمـــــان مایــــوس میکند. .. !

خنده بازار

مهندسی معکوس !

سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم چرا اینقد غذا بی نمکه ؟

گفت اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا

گفتم هاااااا !

اگه الان میگفتم غذات شوره میگفتی ما اصلا یه ماهه نمک نداریم تو خونه !

خواستم خودت اعتراف کنی!