متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


asha_honey
asha_honey
۱۳۹۵/۰۱/۲۵

گاهی اوقات بی قانونی;
عجیب بی داد می کنددر عاشقی...
یکی دور می زند
اما دیگری جریمه می شود
و تاوان می دهد

AZAD
AZAD
۱۳۹۵/۰۱/۲۵

+12

asaaal
asaaal
۱۳۹۵/۰۱/۲۴

سال ٩٤ هم گذشت. خيلي ها تاختن' خيلي ها باختن
خيلي ها سوختن' خيلي ها ساختن
خيلي ها نفس كشيدن' خيلي ها از نفس افتادن
خيلي ها ميخنديدن الان گريه ميكنن' خيلي ها گريه ميكردن الان ميخندن
خيلي ها اومدن (تولد)، خيلي ها رفتن (مرگ)
اونايي كه اومدن شايد هميشه نمونن
اما اونايي كه رفتن برا هميشه رفتن
زندگي خيلي سخته اما گاهي به سختيش مي ارزه
مهم نيست كه دنيا خيلي نامرده مهم اينه كه ما مرد باشيم
بياين قدر همو بدونيم نذاريم از هم دور بمونيم
" همديگر را دوست داشته باشيم؛ شايد فردايي نباشد " ...
آدماي زنده به گل و محبت نياز دارن و مرده ها به فاتحه!
ولي ما گاهي برعكس عمل مي كنيم!!
به مرده ها سر ميزنيم و گل ميبريم براشون' ولي راحت فاتحه زنده ها رو ميخونيم!
گاهي فرصت با هم بودن كمتر از عمر شكوفه هاست!
بيائيم ساده ترين چيز رو از هم دريغ نكنيم:
""""""""" محبت """"""""

AZAD
AZAD
۱۳۹۵/۰۱/۲۴

سکوت آب

می تواند خشکی باشد و فریاد عطش

سکوت گندم

می تواند گرسنگی باشد و غریو پیروزمندانۀ قحط

همچنان که سکوت آفتاب

ظلمات است

اما سکوت آدمی

فقدان جهان و خداست

غریو را تصویر کن!

asha_honey
asha_honey
۱۳۹۵/۰۱/۲۴

بهشت همین جاست ، لازم نیست راه خود را دور کنی
بهشت یعنی کمک کردن به دیگران
پس قدمی در جهت شادی دیگران برداریم
حتی با یک لبخند
یک سلام گرم
یک تماس
یک پیام
یک دلداری
یک دعا

سلام
صبح زیبای بهاریتون بخیر


AZAD
AZAD
۱۳۹۵/۰۱/۲۴

+5

asaaal
asaaal
۱۳۹۵/۰۱/۲۳

پروردگار مهربان،
باز صبح شده ....
كمكمان كن امروز را با عشق تو آغاز كنيم.
قضاوت فقط كار توست،
بخشندگي از آن توست،
عشق در وجود توست،
قدرت در دستان توست.
الهي ما در مسند قضاوت قرار مده،
اما بخشندگي را به ما بياموز
و عشق را در جسم و روح ما جاري ساز،
تا عزيزان مهربانم را با تمام وجودم دوست بدارم.
روزتان پر از لطف خدا شاد شاد شاد

سلاااااااااااااااااااااااااام صبح بخير

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۲۳

*دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند*

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۲۳

*وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات

است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ

است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم*

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۲۳

جلو چشمات غنچه نشکفته ات رو با ریشه از دلت بکنند و توی باغچه دیگری بکارند.

سخته؟دردآوره؟دیوانه کننده است؟

تنها یادگاریش توی قلبم گودالی است که از جای خالی اش واسم مونده.

الان بهاره یعنی اون کجاست؟چه میکنه؟شکفته؟جوونه زده؟

چهره باغبونش رو به یاد داره؟اشک چشمایی که مرحم زخماش بود...یادشه؟

دستهای پینه بسته ایی که علفهای هرز رو از کنارش دور میکرد،

قامت خمیده ایی که سایه بان روزهای داغش بود،

فراموش کرده.غنچه تر از اونی بود که بهار باغچه دل منو به یاد بیاره.

باغبون پیر روی گودال رو با سنگی پوشانده.روش نوشته....

آرام بخواب غنچه من.

اینجا آرامگاه توست.