توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
اينجا جنگل است
اين جنگل از آن من است
اسم درختانش غم است
با ياري اشکهايم
دريايي ميسازم
با ياري درختانم
قايقي ميسازم
من هنوز از سمت غروب
قصه اميدت را با تمام وجود گوش ميدهم
مقصدم روشن نيست
ميخواهم چون فروغ از شب بگذرم
به سمت اميدت پارو ميزنم
شايد پشت دريا دستاني باشند
تا ياري دستانم باشند
قلبم چون کويري بي آب
بارها از تشنگي شکسته است
اما من دريا را،قايق را ،قصه اميد تو را
مدام برایش میخوانم
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !