دیوار کاربران
nazzzzzzi
۱۳۹۲/۰۶/۲۱
سام علیک |
|
Tadvingar
۱۳۹۲/۰۶/۱۲
درد هایت را به هر کسی نگو |
|
Tadvingar
۱۳۹۲/۰۶/۱۲
درد هایت را به هر کسی نگو |
|
iranons
۱۳۹۲/۰۶/۱۱
اگر كلید قلبی را نداری قفلش نكن |
|
iranons
۱۳۹۲/۰۶/۱۱
درسکوت دادگاه سرنوشت |
|
Alfred
۱۳۹۲/۰۶/۱۱
من از بچگی ۱ستاره رو نشون کردم تو آسمون ، میگفتم این ستاره منه ولی وقتی فهمیدم چراغ دکل مخابراته کمرم شکست ! |
|
meh
۱۳۹۲/۰۶/۱۰
meh :
در مجلـــسِ عُشّـــاق، قراری دگــر است
وین باده ی عشق را، خماری دگر است آن علـــم که در مدرســـه حاصــــل گـردد کاری دگر است و عشق کاری دگر است ** مولانا ** زیر بنای علم هم عشق است |
|
meh
۱۳۹۲/۰۶/۱۰
meh :
روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده : همسر عزیزم موضوع : من رسیدم میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه !! همیشه در زندگی حواسمان را باید جمع کنیم عالی بود |
|
maryam1982
۱۳۹۲/۰۶/۱۰
روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد: |
|
hegmatane
۱۳۹۲/۰۶/۰۹
در مجلـــسِ عُشّـــاق، قراری دگــر است |