وقتی با دیگری سخن می گویی برایم سه نت دارد آهنگ کلامت :
می لا سی !!!
.
.
تک پرم نماندی ، خیالی نیست …
دیگری پرپرت میکند !

نمیدانم؟ کـُجـا ؟ کـِی ؟ کـُدام روز ؟ چـه شـد ؟ کـه یـادت از دَستـم افـتـاد و حـاصِلَش تمـام ِ زمـین خـوردن هـایـم اسـتـــ ! دلم می خـواهـد آرام صـدایتـــ کنـم :

" اللّهُمـَّ یـا شـاهـِدَ کُـلِّ نـَجْـوى "

و بـگـویـم :تـو خـود ِ آرامـشی و من خـود ِ خـود ِ بیـقـراری . . .

٠•●❤❤❤ ✘✘✘ ❤❤❤ ●•٠·˙
گاه می اندیشم!!!!! چندان مهم نیست که هیچ از دنیا نداشته باشم همین مرا بس که کوچه ای باشد وباران..... وانسانهایی که زلال تر از بارانند.
·٠•●❤❤❤ ✘✘✘ ❤❤❤ ●•٠·˙

♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑

حـَــــتی اگه “خــــــــدا” خـــــــودش بیـــــــاد پاییـــــــن واســـــــه تضمینـــــــت

یـــــــا شیـــــــطانو بفـــــــرستـــــــه

واســـــــه بـــــــه گـــــــردن گـــــــرفتن تقصیـــــــرت

فـــــــایـــــــده نـــــــداره !

“خـــــــرابـــــــ شـــــــد تصـــــــویـــــــرتـــــــ”

♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑๑♥๑♥

http://www.hamkhone.ir/member/16579/blog/view/120436/

حـَــــق نـَــــداری ......شـَــــرمین

♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑๑♥๑♥๑

كاش بارانی ببارد قلبها را تر كند

بگذرد از هفت بند ما صدا را تر كند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها

رشته رشته مویرگهای هوا را تر كند

بشكند در هم طلسم كهنه ی این باغ را

شاخه های خشك بی بار دعا را تر كند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت

سرزمین سینه ها تا نا كجا را تر كند

چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها

شاید این باران كه می بارد شما را تر كند

وقتی دو قلــ♥ــب برای یکـدیگر بتپد…

هیچ فاصلـــ ــه ای دور نیسـت …

هیچ زمانی زیــــاد نیسـت…

و هیچ عشـــ♥ـــق دیگری نمی تواند

آن دو را از هم دور کند !

محکـم تریـن برهان عشــ♥ـــق…

" اعتمــــــــــــــ♥ــــــــــــاد" اسـت…

بی تو

همه نخل های همیشه بارور

همه حلقه های همیشه پر توان

همه سرزمین بی سایه ام

درد می کشد

بی تو

همه تاک های بیگانه

همه نامه های عاشقانه

درد می کشد

بی تو

همه چیز درد می کشد

همه ی «عشق»

همه ی «من» درد می کشد.

رفتــه ای
و مــن هــر روز،
بــه مــوریــانــه هــایــی فکــر مــی کنــم
کــه آهستــه و آرام
گــوشه هــای خیــال ام را مــی جــونــد!
تــا بــی “خیــال” نشــده ام،
بــرگــرد . . .

هر کس در جهان آرزویی دارد... یکی مال میخواهدء یکی افتخارء یکی زیبایی... اما به نظر من یک دوست حقیقی از تمام اینها بهتر است

کسی به فکر گل ها نیست کسی به فکر ماهی ها نیست کسی نمی خواهدباور کند که با غچه دارد می میرد که قلب با غچه در زیر آفتاب ورم کرده که ذهن با غچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی می شود وحس باغچه انگارچیزی مجردست که در انزوای با غچه پوسیده ست حیاط خانه ما در انتظار بارش ناشناس خمیازه می کشد کاش از شاخه سر سبز حیات گل اندوه مرا می چیدی کاش در شعر من ای مایه عمر شعله راز مرا می دیدی