دیوار کاربران


sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۱/۰۹

زنـــدگی رويش يك حادثه نيست
زنـــدگی رهگـــذر تجربه هاست
تكه ابری ست به پهنای غــروب
آسمــانی ست بـه زيـبـــايی مـه
زندگانی چــون گل نستــرن است
بايــد از چشمــه ی جـان آبــش داد
خوب و بد بودن آن عملی از من و ماست .
پس بيـا تا بفشانيم همه بــذر خوبی و صفا...
و بگوييم به دوست ، معنی عشق و حقيقت چه نكوست...!

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۰/۲۹

ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداریِ ستاره در چشمِ جویباران

آیینه نگاهت پیوندِ صبح و ساحل
لبخندِ گه گاهت، صبحِ ستاره باران

بازآ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت، از سنگ کوه ساران

ای جویبارِ جاری! زین سایه برگ مگریز
کاین گونه فرصت از کف، دادند بی شماران

گفتی: به روزگاران مهری نشسته، گفتم:
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران

بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشقِ پشیمان سرخیل شرمساران

پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوارِ زندگی را زین گونه یادگاران

وین نغمه ی محبت بعد از من وتو ماند
تا در زمانه باقیست آوازِ باد وباران.......

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۰/۲۹

دوﺳﺖ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﻦ
ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ
ﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﯽ ﻭ ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻢ
ﺩﻭﺳﺖ مجازی ﻣﻦ
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ...
ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﯾﻢ
ﺗﺎﯾﭗ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻧﺒﻮﺩ
ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﻨﻮﺷﺘﯿﻢ
ﻧﺎﻣﺖ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ
ﺍﻣﺎ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻫﺴﺘﯽ
ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ نشسته است
ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ
ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﮔﺮﯾﻪ میکند
یا میخندد
ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ
از دنیای واقعی مرﺧﺼﯽ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ
می نشینی ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻝ ﺧﻮﺩﺕ
ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻣﯿﭽﺮﺧﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ رمز دار
ﻭﻟﯽ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ
ﻗﺪﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻟﺒﺨﻨﺪﻫﺎﯾﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﺴﺘﯽ
ﺍﮔﺮ ﻫﻤﺪﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻧﻤﯿﺸﺪﯼ
ﺩﻭﺳﺖ مجاﺯﯼ ﻣﻦ
ﮔﺎﻫﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﯿﺨﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﯾﻢ ﺑﯿﻦ ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭﻭﻍ و اعتقاد گاهی پشت سرمان حرفها زده میشود بدون هیچ اعتباری و
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ
ﺩﻭﺭ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ﻣﻨﻄﻖ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ
ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﻢ
ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ......
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﯼ مجاﺯﯼ ﺑﻮﺩنﺑﺎﺷﺪ
ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﻦ
"ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻗﺪﺭ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ"

v25
v25
۱۳۹۴/۱۰/۲۹

تشابه تلویزیون و اسب تروا
چرا تلویزیون نبینیم؟

http://markavaa.blogfa.com/post/63

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۰/۲۷

ای آشنای کوی محبت صبور باش
بیداد نیکوان همه بر آشنا رود!

سعدی
+101

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۰/۲۷

ای تو با روح من از روز ازل یارترین
کودک شعر مرا مهر تو غمخوارترین

گر یکی هست سزاوار پرستش به خدا
تو سزاوارترینی تو سزاوارترین

عطر نام تو که در پرده جان پیچیده ست
سینه را ساخته از یاد تو سرشارترین

ای تو روشنگر ایام مه آلوده عمر
بی تماشای تو روز و شب من تارترین

در گذرگاه نگاه تو گرفتارانند
من به سرپنجه مهر تو گرفتارترین

می توان با دل تو حرف غمی گفت و شنید
گر بود چون دل من راز نگهدارترین

فریدون مشیری

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۰/۲۷

یک ذره وفا را به دو عالم نفروشم
هر چند در این عهد خریدار ندارد.
.
"صائب تبریزی"

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۰/۲۷

يادم آمـد، شـوق روزگار کودکي
مـستي بهار کودکي
رنگ گل جمال ديگر درچمن داشت
آسمان جلاي ديگر پيش من داشت
شور وحـال کودکي برنگردد دريغـا
قيــل وقال کودکي برنگردد دريغـا
به چشـم من همه رنگي فريبـا بود
دل دور از حسد من شکيبا بود
نه مراسوز سينه بود
نه دلم جاي کينه بود
شور وحال کـودکي برنگردد دريغـا
روز وشب دعاي منبوده بـاخداي من
کز کرم کند حاجتم روا
آنچه مانده از عمر من به جا
گيرد وپس دهد به من دمي
مستـي کودکانه مرا
شور وحال وکودکي برنگردد دريغا
قيل وقال کودکي برنگردد دريغا
معيني کرمانشاهي....

100+

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۰/۲۷

خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی......

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۴/۱۰/۱۰

+5