دیوار کاربران


sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۲/۰۱

سلام به گرمی خورشید و زیبایی مهتاب به همه شما دوستان نازنینم زندگی قافیه باران است ، گر زمستان بشوم و درختان امیدم همه بی برگ شوند ... دوستانم همه از جنس بهارند وبه اندازه باران "" خدا "" زیبایند .

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۱/۲۹

ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ...!!!
ﭼﻮﻥ،ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﭼﺸﻢ ﮔﺸﻮﺩﻥ،ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﻡ
ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ...!
ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ
ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ...!
ﭼﻮﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ،ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ
ﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻫﯽ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺼﻮﺭﺕ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﮔﻨﺠﺪ
ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ...!
ﺯﯾﺮﺍ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺷﺪ،ﺣﺎﺻﻞ ﺗﺠﺴﻢ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺧﯿﺮ ،ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭ ﻋﺸﻖ ﻏﯿﺮ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻭ ﺧﻮﺩﻡ ﻃﺎﻟﺒﻢ...ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺑﺘﺮﺳﻢ ….
ﻣﻦ ﺩﺭ ﺑﺮﮐﺖ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺘﻢ …..!!!
ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﺑﺎﺷﯿﻢ ….
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﻴﻜﻨﻢ !
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺳﭙﺎﺱ ….
ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﻮﺍﺯﺷﻢ ﮐﺮﺩ...!

محمد
محمد
۱۳۹۴/۱۱/۲۸

شماره کیک تولدم شد 22 ... خوشحال میشم سر بزنی http://www.hamkhone.ir/member/94941/blog/view/243739--22/

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۱/۲۰

مهربانی را بکار
بالای هر زمینی
و زیر هر اسمانی
و اگر جای دانه هایی که کاشتی را فراموش کردی
روزی
باران ,
جایشان را به تو نشان خواهد داد.

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۱/۲۰

عکس می گیرم
از ضربات شعری
که بر من فرود آوردی
عکس می گیرم
از صبحی برفی در ملائی که تو تیربارانم کرده ئی
عکس می گیرم
از صدای تو، لبخندت، شکستن آوازم
و نشان می دهم
به کسی که شعر مرا می خواند
و باریکه ئی از ابر
در حیرت لبخندش موج می زند.

شمس لنگرودى

alizjon
alizjon
۱۳۹۴/۱۱/۱۹

اعتقاد دارم تنها رسالت انسان در زندگی،
یافتن کاری است که به ان عشق میورزدو
پس از ان عشق بازی در ادامه مسیر است.
به هدفتان عشق بورزید
alireza keyvanloo

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۱/۱۳

سرچشمه حيات آدمى"دل" است!
هر آنچه را كه از دل بگذرانيم دير يا زود همان در زندگيمان رخ خواهد داد.
پس، به دل بياموزيم كه فقط نيكى ها را از خود بگذراند تا ما را به مراد و آرمانهاى والا برساند.
با مثبت انديشى و نيك گرايى، مسير رسيدن به آرمانها ساده ميگردد و"تقدير" رخ ميدهد
و "تقدير" يعنى به بار نشستنِ نيک انديشى و مثبت گرايى...
الهى
زيباترين انرژى هاى مثبت را نصيب دوستانم گردان تا تقديرشان آنگونه كه تو مي پسندى مهيّا شود...
آمين

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۴/۱۱/۰۹

+5

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۱/۰۹

دو قدم مانده به گل
خانه‌ی دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار.
آسمان مکثی کرد.
رهگذر شاخه‌ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن‌ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
« نرسیده به درخت،
کوچه‌باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه‌ی پرهای صداقت آبی است.
می‌روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ، سر به در می‌آرد،
پس به سمت گل تنهایی می‌پیچی،
دو قدم مانده به گل،
پای فواره‌ی جاوید اساطیر زمین می‌ مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می‌گیرد.
در صمیمیت سیال فضا،‌ خش خشی می‌شنوی:
کودکی می‌بینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه‌ی نور
و از او می‌پرسی
خانه‌ی دوست کجاست...!

"سهراب سپهری"

sahel2
sahel2
۱۳۹۴/۱۱/۰۹

دو مــاه ﺩﯾﮕــﺮ، ﺍﻣـــﺮﻭﺯ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﻣﯽ ﺷــــﻮﺩ.
ﮐﻤﯽ ﺳــﺎﺩﻩ، ﺍﻧـــﺪﮐﯽ ﺧﻨـــﺪﻩ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻗـــﺪﺭﯼ ﻋـــﺎﺩﯼ!
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭼﺸﻤﻤﺎﻥ ﭘﯽ ﻓـــﺮﺩﺍﺳﺖ.
ﺍﻓﺴــــﻮﺱ!!
ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺑﻬﺎﺭ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻓــﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.
ﺟﺸﻦ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ، ﻋﯿﺪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ؛
ﺑﺎ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﭼﻨﺪ ﺗﺎﺭ ﻣــﻮﯼ ﺳﭙﯿــــﺪ ﺗــــﺮ...!