دیوار کاربران


ƛʆƝƛƁƖ
ƛʆƝƛƁƖ
۱۳۹۴/۰۵/۱۶

چه صبحی میشه اون صبحی که با صدای گوشی از خواب بیدار میشی
صدات در نمیاد

ولی از پشت خط یه صدای مهربون میگه:

تنبل کوچولوی من پاشو میخوام روزمو با شنیدن صدات شروع کنم

ماکه نداریم همچین صبحیو

ولی هرکی داره خدا ازش نگذره به حق علی

خیر هم نبینه

ما که با صدای :

آهن آلات ضایعات خریداریم

بیدار میشیم

ya2120110
ya2120110
۱۳۹۴/۰۵/۱۲

اگر نمی توانی به کسی امید بدهی، نا امیدش نکن

اگر شنونده خوبی هستی، راز دار خوبی هم باش

اگر نمی توانی زخمی را مرهم بکشی، نمک هم نباش. . .

باران نباش که با التماس به شیشه بکوبی تا نگاهت کنند

ابر باش که با التماس نگاهت کنند تا بباری. . .

amirreza3
amirreza3
۱۳۹۴/۰۵/۱۰

نگرانم!
برای روزهایی که می آیند
تا از تو تاوان بگیرند و تو را مجازات کنند!
نگرانم!
برای پشیمانی ات، زمانی که هیچ سودی ندارد!
نگرانم!
برای عذاب وجدانت، که تو را به دار می کشد وُ می کُشد!
روزگاری رنج تو رنجم بود
اما روزها خواهند گذشت…
و تو
آری تو
آنچه را به من بخشیدی
از دست دیگری باز پس خواهی گرفت!
و آنچه که من به تو بخشیدم، هیچگاه نخواهی یافت!

amirreza3
amirreza3
۱۳۹۴/۰۵/۱۰

دستمو ول نکن،هنوز بدجورى من دوستت دارم
نگو ديگه ميون راه ميرم و تنهات ميذارم
دستمو ول نکن،هنوز يه ذره از نگاه تو
مونده تو چشماى منه ساده ى چشم به راه تو...

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۵/۰۹

روی آن شیشه ی تب دار ، تو را ” هــــــا ” کردم
اسم زیبای تو را ، با نفسم جــــــــا کردم

شیشه بدجور دلـــــش ، ابــــری و بـــارانی شد
شیشه را یک شبه ، تـبـدیــل به دریـا کــــردم

عرقی سرد به پیشانی آن شیشه نشست
تا به امید ورود تو ، دهان وا کردم

در هوای نفسم ، گم شده بودی ای عشق
با سرانگشت، تو را گشتم و پیدا کردم

با سرانگشت کشیدم به دلش عکس تو را
و رخت را گــل من ، سیــر تمــاشــا کردم …!

باز با بازدمی ، اسم تو بر شیشه نشست
من دمم را به امید تو ، مسیحا کردم

آن قدر آه کشیدم که تو این شعر شدی
جای هر واژه، نفس پشت نفس جا کردم

UnKnOWnbOy
UnKnOWnbOy
۱۳۹۴/۰۵/۰۹

هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود

چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود ؟

رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!

خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود .

گفتند چنینیم و چنانیم دریغا ...
اینها همه لالایی خواباندن ما بود !

ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!
ایرج میرزا

+5

00arminkarimi
00arminkarimi
۱۳۹۴/۰۵/۰۹

رفیقتو برای من جور کن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اشنا تر از این جمله برای پسرا نیست

iman5541
iman5541
۱۳۹۴/۰۵/۰۹

تنهایی میپرم چون شیک ترم...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دروغ گفتم کسی باهام دوست نميشه

iman5541
iman5541
۱۳۹۴/۰۵/۰۹

واقعا راست میگن ادم تو محدودیت ها ستاره میشه
.
.
.
.
.
.
من خودم امروز نیم ساعت نتم قطع شد وای فای همسایه رو هک کردم

iman5541
iman5541
۱۳۹۴/۰۵/۰۹

ﺑﻨﻈﺮمن ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻭﺍﺳﻪ ﺣﺠﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ:
ﺣﺠﺎﺏ ﻻﻏﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ،

اگه از ﻓﺮﺩﺍﺵ همه ﭼﺎﺩﺭﯼ نشدن شما تف كن رو صورت حمید معصومی نژاد خبرنگار اعزامی صدا و سیمای ایران.... رررررررررررررررررم^__^