دیوار کاربران
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۰۵
دیگرعاشقانه نمی نویسم |
|
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۰۵
شکارچیم اما |
|
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۰۵
ومرگ مردن نیست |
|
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۰۵
تکلیفم روشن شد |
|
shabgardetanha
۱۳۹۴/۱۰/۲۸
. |
|
mahdiyar2012
۱۳۹۴/۱۰/۲۷
برای رسیدن به روز های خوب باید چند روزی را بد گذراند ♥ ♥ |
|
shabgardetanha
۱۳۹۴/۱۰/۲۶
باران که می بارید |
|
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۲۶
زندونی کردن این همه فکر توی چهار دیواری مغزت سخته |
|
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۲۶
روزی مردی نزد پزشک روانشناس معروف شهر خود رفت. وقتی پزشک او را دید دلیل آمدنش را پرسید، مرد رو به پزشک کردو از غم های بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد.مرد گفت: دلم از آدم ها گرفته از دروغگویی ها، از دورویی ها، از نامردی ها، از تنهایی, از خیلی ها از... , مرد ادامه داد و گفت: از این زندگی خسته شده ام، از این دنیا بیزارم ولی نمی دانم چه باید کنم، نمی دانم غم هایم را پیش چه کسی مداوا کنمپزشک به مرد گفت: من کسی را می شناسم که می تواند مشکل تورا حل نمایید. به فلان سیرک برو او دلقک معروف شهر است. کسی است که همه را شاد می کند، همه را می خنداند، مطمئنم اگر پیش او بروی مشکلت حل می شود. هیچ کسی با وجود او غمگین نخواهد بودمرد از پزشک تشکر کرد و در حالی که از مطب پزشک خارج می شد رو به پزشک کردو گفت: مشکل اینجاست که آن دلقک خود منم |
|
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۲۶
|