دیوار کاربران


آرش
آرش
۱۳۹۴/۱۰/۲۶


مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۲۶



شب خوبی داشته باشید.

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۲۶

پرسیدم خونه ی شما کجاست ؟ با لبخند گفت : بن بست نیلوفر .

خندیدم ... خندیدم ... آخه باورم نمیشد . گفتم : راست میگی ؟ گفت : آره ، بگرد پیداش کن .

بالاخره بن بست نیلوفر رو پیدا کردم . اما چه فایده ، خیلی دیر شده بود چراکه خودم به بن بست رسیده بودم .

از اطرافیان کمک خواستم ولی اونا فقط میخندیدند ... شاید حسادت اونقدر در عمق وجودشون ریشه کرده بود که قلبشون از جنس سنگ شده بود ... یا شاید کینه ولی چرا ؟؟؟ منکه به اونها بدی نکرده بودم .

نمیدونم چرا همه یاد گرفتن به جای بازکردن گره مشکل دیگران ، به ناراحتی اونها بخندن ؟؟؟ چرا همه شادیهاشون رو در غم دیگران جستجو میکنن ؟؟؟

چشمهام به تابلوی روی دیوار خیره مونده بود " بن بست نیلوفر " . یه قطره اشک غلطید و بن بست رو محو کرد ، همون لحظه بود که دعا کردم : " خدایا کاش هیچ بن بستی وجود نداشت " .

تار و پود دلم را به پاکی سرشت تو دوختم ..... باتو الفبای عشق را آموختم

عشق را در سیاهی چشمان مهربان تو دیدم ..... به تو و عشق خود بالیدم

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۲۶

همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد، دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد

همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد، چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد

همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد ،احساسی بود که مرا درک میکرد

حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ، نه صداییست که مرا آرام کند و نه طبیبیست که مرا درمان کند

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۲۶

اگه قرار بود بزرگترین تجربه زندگیت رو یادم بدی



اونوقت برام چی می نوشتی؟؟؟

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۲۶

من نمیدانم ... و همین درد مرا سخت می آزارد ... که چرا انسان این دانا این پیغمبر ...

در تکاپوهایش ... چیزی از معجزه آنسوتر ... ره نبردست به اعجاز محبت ...

چه دلیلی دارد ؟ ... چه دلیلی دارد ؟ ...

که هنوز ... مهربانی را نشناخته است ... و نمیداند در یک لبخند ... چه شگفتیهایی پنهان است...

من بر آنم که در این دنیا ... خوب بودن-به خدا-سهل ترین کار است ... و نمیدانم ...

که چرا انسان تا این حد ... با خوبی بیگانه است ... و همین درد مرا سخت می آزارد ...

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۲۶

آدمها گاهی دوست داشتنشون رو ابراز میکنن و گاهی انکار.

خیلی وقتها میخوای خودتو قانع کنی که من کسی رو دوست ندارم ولی نمیشه چون حقیقت نداره و دلت یه جایی گیره .

میخوای ازش دل بکنی اما دست خودت نیست ، حتی گاهی مدت ها محبتش رو ازتو دریغ کرده اما چنان در عمق وجودت رخنه کرده که فراموشی لحظه های باهم بودن ممکن نیست .

سالهای زیادی از عمرمون رو تنها میمونیم در حالی که در تمام این مدت کسی بوده که صادقانه دوستش داشتیم و حضورش میتونسته مسیر زندگیمون رو عوض کنه و انگیزه ای برای حرکت در مسیر زندگی باشه .

اما سالها میگذره و میگذره ، تنها میمونیم و سهم ما از عشقمون میشه یه دستنوشته و یک هدیه که بیشتر از دنیا برامون ارزش داره .

گاهی غرور ، گاهی اجبار و حتی گاهی تردید نمیذارن هیچوقت عشق رو حس کنیم و مجبوریم تا آخر عمر به خودمون بگیم اگه کنارم بود چنین میشد و چنان میشد و نمیدونم چرا عادتمون شده از یاد ببریم که " زود ، دیر میشود ."

تقدیم به او که میداند دوستش دارم

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۴/۱۰/۲۳

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿۷﴾
التماس دعا
روزتون خوش


مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۶

✗روפـمـ مـے פֿـواهـב بروב یــڪ گـوشـﮧ بـشینـב

پـشتـش را بـﮧ בنیا ڪـنـב زانوهایـش را بـغل ڪـنـב

و بلـنـב بـلـنـב بــگویــב

مـלּ

בیـگـر بـازے نـمـے ڪنـمـ

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۶

مـלּ باید پوشیده باشمـ تا تو دینت را حفظ کنے ؟!

مرا ارشاد مے کنند تا تو ارشاد شوے ؟!

تو ازدواج نکردے و بـﮧ من گفتے

زن گرفتـלּ حماقت است و مـלּ ازدواج نکردمـ و

بـﮧ مـלּ گفتے تـُرشیده امـ!!

نتوانستمـ بـﮧ استادیومـ بیایمـ،

چوלּ تو شعارـهاے آب نکشیده میدادے !!

وقتے گفتمـ پوشک بچـﮧ را عوض کن

گفتے بچـﮧ مال مادر است و وقتے

خواستے طلـاقمـ بدهے

گفتے بچـﮧ مالـ پدر است ؟!

چــﮧ عادلـانـﮧ !!