دیوار کاربران


rezak
rezak
۱۳۹۴/۱۲/۰۹

20 روز مانده تا #بهار

saman11
saman11
۱۳۹۴/۱۲/۰۹




مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۲/۰۷

در کتاب چار فصل زندگی

صفحه ها پشت سرِ هم می روند

هر یک از این صفحه ها، یک لحظه اند

لحظه ها با شادی و غم می روند...

گریه، دل را آبیاری می کند

خنده، یعنی این که دل ها زنده است...

زندگی، ترکیب شادی با غم است

دوست می دارم من این پیوند را

گر چه می گویند: شادی بهتر است

دوست دارم گریه با لبخند را

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۲/۰۷

زیادی خوب بودن، خوب نیست

زیادی که خوب باشی دیده نمی شوی ...

می شوی مثل شیشه ای تمیز

کسی شیشه ی تمیز را نمی بیند

همه به جای شیشه، منظره ی بیرون را می بینند

ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد

وقتی کمی منظره ی بیرون را بد نشان دهد

همه آنرا می بینند

همه سعی می کنند تمیزش کنند

زیادی خوب بودن خوب نیست

زیادی که خوب باشی شکننده تر می شوی

با هر قدرناشناسی دلت ترک بر می دارد

می شکند

تکه های شکسته را در دستانت می گیری

نگاه می کنی به نتیجه ی زیادی خوب بودنت

زیادی خوب بودن، خوب نیست

زیادی که خوب باشی، به زیادی خوب بودنت عادت می کنند!

آنوقت کافیست کمی بد شوی

همه گمان می کنند زیادی بدی

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۲/۰۷

برای ملاقات شخصی به یکی از بیمارستانهای روانی رفتیم . بیرون بیمارستان غُلغله بود . چند نفر سر جای پارک ماشین دست به یقه بودند . چند راننده مسافرکش سر مسافر با هم دعوا داشتند و بستگان همدیگر را مورد لطف قرار می دادند .
وارد حیاط بیمارستان که شدیم ، دیدیم جایی است آرام و پردرخت. بیماران روی نیمکتها نشسته بودند و با ملاقات کنندگان گفت وگو میکردند .
بیماری از کنار ما بلند شد و با کمال ادب گفت: من می روم روی نیمکت دیگری مینشینم که شما راحت تر بتوانید صحبت کنید .
پروانه زیبایی روی زمین نشسته بود ، بیماری پروانه را نگاه می کرد و نگران بود که مبادا زیر پا له شود . آمد آهسته پروانه را برداشت و کف دستش گذاشت تا پرواز کند و برود .

ما بالاخره نفهمیدیم
بیمارستان روانی اینور دیوار است یا آنور دیوار ؟ ...

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۲/۰۷

همیشه که صبر کردن , بخشیدن , ماندن و تحمل کردن به این معنا نیست که همه چیز درست می شود ...

لازمه گاهی وقتها دست از این تظاهر کردن برداری ,

باید دست بکشی از بخشیدن کسی که هیچ وقت بخشیدنت را نفهمید

ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ وقتی میمانی و می بخشی فکر می کنند رفتن را بلد نیستی ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ...

ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ...

Alireza92
Alireza92
۱۳۹۴/۱۲/۰۶

برای این که بدانید چه کسانی حکام واقعی اند
بنگرید که حق انتقاد از چه کسانی را ندارید !

" فرانسوا ولتر "

+5

ya2120110
ya2120110
۱۳۹۴/۱۲/۰۶

چند وقتیست هر چه می گردم

هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم

نگاهم اما

گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد

و من همیشه به دنبال کسی می گردم

که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید...

_SahaR_
_SahaR_
۱۳۹۴/۱۲/۰۶

الان دستشویی بودم

فکر کنم آخرين نفرى كه دستشويى بوده

با سيفون غرق شده !

.
.
.
.
.
.
.
.

دمپايى انقدر از در دور بود

كه امكان نداره كسى برگشته باشه!

kavehahmadi
kavehahmadi
۱۳۹۴/۱۲/۰۶

باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد...
آن قدر که اشک ها خشک شوند ،
باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی
را ورق زد ،
به چیز دیگری فکر کرد ،
باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد
.........!