دیوار کاربران


saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۴/۰۶

تو بادبادک بازیگوشی بودی

که با دنباله ی عطرش

هر روز از خیابان نوجوانی‌ام می گذشت !

و من کودکی که می دوید

می دوید... می دوید... و نمی رسید

کودکی که موهایش جو گندمی شدند،

اما هرگز نخواست بزرگ شود

چرا که بزرگ شدن، فراموش کردن تو بود !

من کودکی بودم که تمام عمر

می دوید و دست تکان می داد،

برای بادبادکی ...

که با بادها می رقصید،

و او را نمی دید ... !