توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
خانه دوست کجاست؟در فلق بود که پرسید سوار.اسمان مکثی کرد. رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید وبه انگشت نشان دادسپیداری وگفت: نرسیده به درخت، کوچه باغی است که از خواب خداسبز تراست. ودرأن عشق به اندازه پرهای صداقت ابی است. میروی تا ته أن کوچه که ازبشت بلوغ سربه در میارد. پس به سمت گل تنهایی میپیچی، دوقدم مانده به گل، پای فواره جاوید اساطیر زمین میمانی وترا ترسی شفاف فرامیگیره: در صمیمیت سیال فضا،خش خشی میشنوی: کودکی میبیی رفته ازکاج بلندی بالا،جوجه بر دارد ازلانه نو و از او میپرسی: (خانه دوست کجاست؟)
نظرات دیوار ها
سهراب سپهری عزیز
مرسی
خیلی قشنگ بود فقط من چیزی ازش نفهمیدم!!!!!؟؟؟؟:-P