دیوار کاربران


aryan2020
aryan2020
۱۳۹۴/۰۶/۰۳

زندگی کردن به همین راحتی ها نیست…!!!
باید باشند بهانه هایی که نبودنشان نابودت می کند،
مثل خنده های کسی
نگاه خاصی...
صدایی...
چشم هایی…
اصلا آدم باید برای خودش نیمکت دو نفره ای داشته باشد،
تا گاهی اوقات به آن سر بزند
شب که شد، باید شب بخیرهایی بشنود
باید باشند ریتم ها و موسیقی هایی که دگرگونت کنند
حتی باید بوی عطر خاص در زندگیت حس شود
دست خطی که دلت را بلرزاند…
عکسی که اشکت را درآورد…
باید همه اینها باشند…

+5
78

aryan2020
aryan2020
۱۳۹۴/۰۵/۳۰

آن کس که رفتنیست بگذار برود . . .

التماس به ماندنش نکن . . .

چون بودنش هم به اندازه ی نبودنش درد و رنج دارد . . .

+5

77

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۵/۲۹

گاهی آنقدر بدم می آید

که حس می کنم باید رفت

باید از این جماعت پُرگو گریخت

واقعا می گویم

گاهی دلم می خواهد بگریزم از اینجا

حتی از اسمم، از اشاره، از حروف،

از این جهانِ بی جهت که میا، که مگو، که مپرس!

گاهی دلم می خواهد بگذارم بروم بی هر چه آشنا،

گوشه ی دوری گمنام

حوالی جایی بی اسم،

بعد بی هیچ گذشته ای

به یاد نیارم از کجا آمده، کیستم، اینجا چه می کنم.

بعد بی هیچ امروزی

به یاد نیاورم که فرقی هست، فاصله ای هست، فردایی هست.

گاهی واقعا خیال می کنم

روی دست خدا مانده ام

خسته اش کرده ام.

راهی نیست

باید چمدانم را ببندم

راه بیفتم... بروم.

و می روم

اما به درگاه نرسیده از خود می پرسم

کجا...؟!

کجا را دارم، کجا بروم؟

salar_ag
salar_ag
۱۳۹۴/۰۵/۲۸

دلم ﻣـﮯ ﺧﻮﺁﻫَﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺻﺪﺍﻳَﺖ ﮐُﻨَﻢ :
" ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ ﯾـﺎ ﺷـﺎﻫـِﺪَ ﮐُـﻞِّ ﻧـَﺠْـﻮﻯ "
ﻭ ﺑـِﮕـﻮﯾَـﻢ ﺗـﻮﺧـﻮﺩ ﺁﺭﺁﻣـِﺸــﮯ
ﻭ ﻣﻦ ﺧـﻮﺩ ِﺧـﻮﺩ ِﺑﯿـﻘَـﺮﺍﺭ ...
ﺧﺪﺍﯾـﺎ !
ﺧــــــﺮﺍﺑﺖ ﻣﯽ ﺷــــﻮﻡ !
ﻣﺮﺍ ﻫﺮ ﮔــــﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻭﺍﻫﯽ ﺑﺴﺎﺯ ...

salar_ag
salar_ag
۱۳۹۴/۰۵/۲۸

دلم ﻣـﮯ ﺧﻮﺁﻫَﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺻﺪﺍﻳَﺖ ﮐُﻨَﻢ :
" ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ ﯾـﺎ ﺷـﺎﻫـِﺪَ ﮐُـﻞِّ ﻧـَﺠْـﻮﻯ "
ﻭ ﺑـِﮕـﻮﯾَـﻢ ﺗـﻮﺧـﻮﺩ ﺁﺭﺁﻣـِﺸــﮯ
ﻭ ﻣﻦ ﺧـﻮﺩ ِﺧـﻮﺩ ِﺑﯿـﻘَـﺮﺍﺭ ...
ﺧﺪﺍﯾـﺎ !
ﺧــــــﺮﺍﺑﺖ ﻣﯽ ﺷــــﻮﻡ !
ﻣﺮﺍ ﻫﺮ ﮔــــﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻭﺍﻫﯽ ﺑﺴﺎﺯ ...

0Arta
0Arta
۱۳۹۴/۰۵/۲۷

روزی که ملت جوراب پارازین از شیر حموم آویزون نکنن،

ایران یه گام بلند به سوی توسعه برمیداره

+5


saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۵/۲۷

من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت

من به فرد رو به رویی، لحظه ی خندیدنت

من به بارانی که با لذت نگاهش می کنی

یا نسیمی که رها می چرخد اطراف تنت ...

من حسادت می کنم حتی به دست گرم آن،

شال خوشرنگی که می پیچد به دور گردنت

وقتی انگشتان تو در گیسوانت می دود

من به رد مانده از اینجور سامان دادنت ...

اینکه چیزی نیست ، گاهی دل حسادت کرده به

عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت

هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت

من حسادت می کنم حتی به قلب دشمنت

کاش هرکس غیر من، ای کاش حتی آینه

پلک هایش روی هم می رفت وقت دیدنت.

salar_ag
salar_ag
۱۳۹۴/۰۵/۲۶

یک بار به برادرم گفتم:
برو نگاه نتیجه امتحاناتم بکن
اگه یک درس افتادم تو خونه در حضور پدر بگو (السلام علیکم)
و اگه دو تا درس بود بگو (السلام علیکم و رحمت الله)
اگه سه تا بود بگو (السلام علیکم ورحمت الله و برکاته)
طوری که بابامون متوجه نشه.
برادرم که بر گشت گفت:
(السلام علیکم و رحمت الله و برکاته ان الله و ملاءکتو یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنو صلو علیه وسلمو تسلیما )

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۵/۲۶

خدا آن روز

لبخند را به صورتت نقاشی کرد

و تو را به زمین فرستاد

دست هایت

کم کم بوی پونه و بابونه گرفت

و نفست

عطر تمام شعرهای جهان را...

تو از سیاره ای به نام "بهشت" آمدی...

هر بار دلت می گیرد

به قله های بلند می روی

تا کمی با خدا درد دل کنی

سبک که شدی

پرواز می کنی به سوی شهر

شهر، پر می شود

از عطر شعر و پونه و بابونه و خدا...

خدا پیامبرانی دارد

که کتابشان "عشق" است

و من چیزی جز "عشق"

در کلامت ندیده ام.

aryan2020
aryan2020
۱۳۹۴/۰۵/۲۶

*****

+5

*****

75

*****