دیوار کاربران


Tadvingar
Tadvingar
۱۳۹۲/۰۸/۲۰

بیدلم تنها ولی مهتاب را با عشق میخوانم

تکیه ام بیجاتر از بیدو تهی تر از سیاهیهاست میدانم

لیک تو

ای یارب درد اشنای من

چرا جامی زمی دادی به من کز این پلیدیها فراوانم

سحر هنگام بی تابی تو ای یارب مرا یابی؟

میان آن همه درد دل و آهی که میسازم

نمی دانی دلم گوینده صد آشناییهاست

ولیکن جا ن دل

از من مخواه انرا که در احساس همراهم

درون کوزه ای گم کرده ام آن آب یکتا را

تو ای جانا طلب کن آن ثباتی را که در بیراهه می مانم

نمی دانم کجا گردم کجا جویم کجا هستم

تو ای تنها دلیل من

مرا جامی بده یادی بده

کز خواب بیزارم

این هم یکی دیگه از دست نوشته هام

باعثش امشب عزیزی بود که عزیزش توی بیمارستان بستریه وتقاضای دعا داره از همه شما دوستان

واسه سلامتی پدر نیما دعا کنید

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۶/۲۳

انسان برای دیدن چهره اش

به آب رونده نگاه نمی کند

بلکه به آب ایستاده روی می آورد

زیرا آنچه که خود آرام است

می تواند دیگران را به آرامش برساند!

*****************
بلاگ جدیدم : عشق متولدین ماههای سال

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/52588/

خوشحال میشم بخونی و نظر بدی *** مرسی دوست عزیز

KinGaMiR
KinGaMiR
۱۳۹۲/۰۶/۰۳

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

يک روز غضنفر خواب ميبينه بزرگترين نون بربري دنيا را خورده صبح که بلند ميشه ميبينه لاحافش نيست

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

5+++++:[]